کنترل احساسات
چگونه بتوانیم احساساتمان را بهتر کنترل کنیم ؟ از لحن بیان این جمله میتوان متوجه شد این سوال برای کسانی پیش آمده است که از لحاظ
فرو بردن خشم دچار مشکل هستند و به دنبال ایجاد تغییر در این نوع رفتار خود و مهار احساسشان می باشند.در این مقاله به چندین روش در مورد
مهار احساسات و کنترل آن میپردازیم :
1/ دیدگاه خود را تغییر دهید.
احساسات میتوانند شامل حس ترس ، خشم ، حسادت و ... باشند که با به وجود آمدن در افراد پیغام هایی از مغز، صادر میشود که منجر به یک سری رفتار ها در افراد شده و میتواند شامل ضربه زدن ، فریاد زدن ، صدمه زدن و یا دویدن باشد لذا به جای کنترل احساسات به کنترل رفتار خود بپردازید.
در مواقعی که اعصابمان تحریک شده است چگونه میتوانیم خونسرد ، قدرتمند و تاثیرگذار با طرف مقابلمان صحبت کنیم ؟ زمانی که افراد دچار درگیری ها و تنش های کوچک میشوند به دلیل احساس خطر و ظلمی که در حق آنها شده است به رویدادهای اطراف خود واکنش نشان میدهند.
در هسته ی وجودی انسان ها ، واکنش هایی وجود دارد که جهت بقای زندگی لازم است. چرا که انسان، هزاران سال است که از این واکنش خود، جهت رفع خطر در مقابل تهدیداتی که در درون و اطرافش وجود دارد استفاده میکند و مانند دیگر موجودات زنده سلاح ذاتی نداشته و به وسیله مغز فوق العاده حساسی که در وجودش است از خود مراقبت میکند.
هنگامی که مغز تهدیدی را درک میکند برای محافظت از خود واکنش هایی را نشان میدهد که در واقع همان رفتارها هستند. در واقع مسئولیت بقا به عهده
مغز لیمبیک یا همان مغز عاطفی است. زیست شناسان با توجه به تجربیات به دست آمده متوجه شده اند که محافظت به طور غریزی با مبارزه کردن، منجمد شدن و فرار کردن پدید می آید البته بسیاری از افراد،واکنش "حمله کردن" را هم به این کلمات اضافه کرده اند و در واقع طبق تعاریف بالا ، کلمه ی " هجوم " هم جزو واکنش های دفاع از تهدیدات است میتوان این کلمه را هم از سلاح های غریزی در رابطه با تهدیدات ذکر کرد.
"واکنش تهدید" توسط قسمتی از مغز رخ میدهد که دکتر دانیل گلمن آن را "ربودن آمیگدال" نامیده است که این کلمه در تحقیقات دکتر جوزف لرو به خوبی تشریح شده است.
آمیگدالا یکی از مراکز عاطفی اولیه در مغز است که دارای یک تابع اصلی نسبت به خطر است. دکتر سالووی در این باره می گوید این واکنش در واقع نمونه ای هوش از احساسات ماست که تحت عنوان "منطق عاطفی" وجود دارد و بدون هیچ شناختی و یا با شناخت محدودی ایجاد شده است و بسیاری از ما انسان ها نتوانسته ایم این بُعد از خود را گسترش دهیم.
2/ یک چشم انداز نسبت به احساسات خود داشته باشید.
پرسیدن پرسش هایی در مورد احساساتی که دارید و اینکه آیا این احساس در شما وجود دارد یا خیر؟ میخواهید در قدم بعدی چه اتفاقی بیفتد ؟ و اینکه کدامیک از آنها میتواند باعث ایجاد این اتفاق شود؟ آیا آن احساسی که لازم است، درحال حاضر در شما وجود دارد؟ به عبارتی در هر وضعیتی که باشید ، وجود احساسات متفاوت و پاسخ به آنها باعث
کنترل رفتار و پیش رفتن شما میشود.
3/ حس دلسوزی خود را افزایش دهید.
زمانی که حس دلسوزی و غمخواری در شما به وجود آمده است به سختی میتوانید یک انتخاب عاقلانه ای داشته باشید، اما جالب است بدانید که مراقبت و محبت به دیگران از جمله فعالیت هایی است که میزان شفقت و دلسوزی را افزایش داده و باعث افزایش آرامش درونی میشود.
حقایقی در مورد احساسات ؛ احساساتی که برای اهدافی به وجود می آیند :
ترس : با انگیزه محافظت کردن
خشم : با انگیزه حمله کردن
شادی : با انگیزه ارتباط برقرار کردن
انزجار : با انگیزه رد کردن
اعتماد : با انگیزه جسورانه قدم برداشتن
غم : با انگیزه عقب کشیدن از شرایط
تعجب : با انگیزه متوقف شدن ارزیابی ها
پیش بینی : با انگیزه به جلو رفتن
و مسلما ترکیب بی شماری از این نوع انگیزه ها وجود دارد که باعث به وجود آمدن احساسات متفاوتی میشود.
مترجم اختصاصی زیباکده: آیدا خدیوی