وقتی برای اولین بار
شروع به کار کردن برای خودم کردم، یکی از چیزهایی که خیلی سریع فهمیدم این بود که من عادت های بسیاری داشتم که مانع موفقیتم می شدند. وقتی شما کارتان را به صورت مستقل شروع می کنید، شاید زمان کار کردنتان دست خودتان باشد، ولی هر کاری که انجام دهید و هر چقدر کار کنید، همان قدر به دست می آوردید.
بنابریان چون می خواستم برای خودم کار کنم، باید یک سری چیزها را تغییر می دادم. میزان موفقیت به عادات خوب و بدی که شما در زندگی دارید بستگی دارد. اگر می خواستم در مسیر درستی پیش بروم، بهترین روش این بود که این عادت ها را بررسی کنم. همین نکته باعث می شد تا بخواهم هر چیزی که مربوط به این رفتارها و عادت ها می شود را یاد بگیرم، چطور آن ها را به وجود بیاورم، از بین ببرم یا تغییر دهم.
ما به عنوان انسان سرشار از عادت های بسیار زیاد، کوچک، بزرگ، خطرناک، بی ضرر و عجیب و غریب هستیم. اما این عادت ها چطور شکل می گیرند؟
در حقیقت ما دائماً به دنبال ایجاد یک عادت از هر کاری که انجام می دهیم هستیم. عملکرد ذهن ما اینگونه است. بنابراین باید از عادت هایی که به وجود می آیند، آگاه باشیم. چون ممکن است حتی نا آگاهانه به دست آوردهای خودتان لطمه بزنید. ما یک سری عادات واضح داریم و یک سری عادات پنهانی مخفی که موفقیت، اعتماد بنفس و شادی ما را در هر زمانی تضعیف می کنند.
کار کردن با مشتری های زیاد چالش های مختلفی را به همراه دارد، عاملی که باعث این نوع رنجش ها و مشکلات می شود فقط یک چیز است: کمبود اعتماد بنفس. چون به آرامی ذهن را مسموم کرده و مانع موفقیت شما می شود و بسیاری از افراد حتی نمی توانند بفهمند که چرا چنین حس بدی درباره خودشان دارند.
دو عادت پنهانی که مانع موفقیت شما می شود:
•سر وعده، قول یا حرفی که می زنید نباشید
•با خودتان هماهنگ نباشید
سر وعده، قول یا حرفی که می زنید نباشید:
به آخرین باری که یک دوست، خانواده، همکار یا کسی که دوستش داشتید شما را نا امید کرده، فکر کنید. به شما گفته بودند کاری را برای شما انجام می دهند ولی آن کار را نکردند.
چه حسی پیدا می کنید وقتی افراد دوروبرتان سر حرف یا قول خودشان نمی ایستند؟ اگر خودتان این کار بکنید، درباره خودتان چه حسی پیدا می کنید؟
وقتی بگویید کاری را انجام می دهید، و سر حرف خود بایستید و آن کار را انجام دهید، (حالا هر کاری که می خواهد باشد)، اعتماد به نفس شما بالا می رود. چون سر قول خودتان می مانید و به وعده ها و حرف هایی که می زنید احترام می گذارید.
ولی اگر بگویید کاری را انجام می دهید و بعد انجام ندهید،
اعتماد بنفس خودتان را کم می کنید، حتی بدون این که بفهمید!
مثلاً برای خودتان هدف تعیین کنید و سر حرف خودتان نایستید و هیچ کاری نکنید. به خودتان قول بدهید که حتماً کاری را انجام خواهید داد و بعد آن کار را انجام ندهید.
از خودتان صادقانه بپرسید: چند دفعه پیش آمده که به خودتان قول دادید کاری را انجام دهید ولی هیچ کدام را انجام نداده اید؟
چند بار تا حالا برای خودتان یک هدف کوچک تعیین کردید و بعد نتوانستید آن را عملی کنید؟
برای رسیدن به موفقیت باید واقعاً سر حرف خود بایستید، قابل اعتماد باشید. برای همه، به خصوص خودتان! اگر فکر می کنید برای انجام بعضی کارها برایتان سخت است سر قولتان بمانید، از فاکتور الزام و اجبار استفاده کنید!
حواستان باشد، اعتماد بنفس عنصری کلیدی برای داشتن موفقیت در هر زمینه ای در زندگی است. بنابراین با کلمات و تعهدات نادرست خودتان را غیر مستقیم زیر سؤال نبرید.
بر حس عادت با خودتان هماهنگ نباشید:
همه می پرسند
کلید دستیابی به اهداف چیست و در زندگی چه چیزی می خواهیم، شاید نتوانید برای آن یک فرمول پیدا کنید. ولی شاید این فاکتورها به شما کمک کند:
تعیین اهداف مناسب، با اقدامات و عادات صحیح، به همراه طرز فکر درست ( به طور مداوم)
اگر هر بخش از این معادله، درست تنظیم نشود، دسترسی به آن هدف برای شما سخت خواهد شد. این برای اغلب افراد اتفاق می افتد. اگر شما اهداف درستی داشته باشید و برای دستیابی به آن ها اقدامات استراتژیک را انجام دهید، ولی طرز فکر شما با آن ها مطابقت نداشته باشد، حدس می زنید چه اتفاقی می افتد؟ نمی توانید به هدفتان برسید!
چون بین این سه فاکتور مهم ناهماهنگی به وجود می آید، بنابراین نتایج نیز به هم می ریزد. گاهی برای انجام بعضی کارها اعتماد بنفس ندارید، اما باید آن کار را انجام دهید، چون می دانید برای حرفه یا شغل شما مفید و کاربردی است. ولی چون در آن زمینه کمبود اعتماد بنفس دارید، آن کارها را با اعتماد بنفس کم انجام می دهید و این کم کم تبدیل به یک عادت درونی می شود. کم کم باور می کنید که اینگونه هستید و حس بدی درباره خودتان پیدا می کنید.
البته این دو طرفه است، بخش دیگری نیز در درون شما وجود دارد که می داند شما در انجام آن کار اعتماد بنفس دارید. بنابراین وقتی صدایی در درون شما می گوید که اعتماد بنفس کمی دارید، باز هم حس بدی پیدا می کنید، چون با آن بخش از درونتان که می داند اعتماد بنفس دارید، هماهنگ و سازگار نیستید.
بنابراین مثل یک چرخه یا دور باطل است که حتی نمی دانید که درگیر آن شدید!
مهم ترین نتایج:
مراقب برخی اقدامات و باورهای ذهنی که نا هماهنگ هستند باشید تا تبدیل به عادت نشوند. چون بلافاصله مانع موفقیت های شما می شوند. اگر به نتایجی که می خواهید نمی رسید، باید ببینید کجا ناهماهنگ هستید؟ چه بخشی از اهدافتان، عادات یا طرز فکرتان تنظیم نشده است؟
قول یا تعهداتی که نمی توانید سر آن ها بایستید را ندهید، مهم نیست چقدر کوچک باشند. بر عکس اگر می خواهید هر روز اعتماد بنفستان را بیشتر کنید، برای خودتان یک هدف قرار دهید و در مورد آن اقدام کنید، در این صورت احساس خوبی پیدا خواهید کرد. یادتان باشد شاید شما نسبت به بزرگ ترین زمینه های رشد و موفقیتان آگاه نباشید و ناخواسته به دستاورد های خودتان لطمه بزنید.
مترجم اختصاصی زیباکده : سمانه صادقی
