افراد زیادی در طول روز حالتان را می پرسند. این جمله را بارها می شنوید، وقتی وارد مغازه ای می شوید، وقتی وارد محل کارتان می شوید، یا وقتی یک دفعه کسی که می شناسید را در جایی می بینید. بعضی افراد واقعاً دوست دارند بدانند حال شما چطور است. اما اغلب اوقات هم نه و فقط از روی ادب این سوال را می پرسند و کسی هم انتظار ندارد مثلاً خیلی صادقانه جواب دهید: "امروز واقعاً روز بدی است، ماشینم خراب شده و اگر دیر سر کار برسم، رییسم عصبانی می شود". همه انتظار دارند فقط جواب دهید: "ممنون، خوبم، شما چطورید؟" و آن ها نیز به نوعی به شما جواب می دهند. وقتی به کسی که شدیداً
بیمار است یا درد می کشد بگویید:"اگر چیزی احتیاج داشتی به من بگو"، نیز دقیقاً همین اتفاق می افتد. همه به صورت روتین این جمله را می گویند و معمولاً آن شخص یک جواب تکراری می دهد:" نه ممنون، چیزی لازم ندارم، خوبم". حتی اگر حالش واقعاً خوب نباشد.
"اگر چیزی احتیاج داشتی به من بگو "
این جمله کلیشه ای، اگر واقعاً منظورتان همان نباشد، یکی از بدترین جملاتی است که می توانید به شخصی بگویید که درد زیادی دارد و زمان سختی را می گذراند. این جمله نه تنها فایده ای ندارد، بلکه از جهاتی آن شخص را اذیت نیز می کند. باید در آن شرایط به خودش فشار بیاورد یا کلی فکر کند که یادش بیاید به چه چیزهایی احتیاج دارد یا چه کارهایی دارد، یا شاید دوست نداشته باشد نیازهایش را به کسی بگوید و خجالت بکشد. مثلاً شاید گفتن این جمله برایش خیلی سخت باشد: "من امشب دوباره وقت دکتر دارم و دوست ندارم بچه هایم دوباره مثل دو شب پیش غذای بیرون بخورند، می توانی برای آن ها غذا درست کنی؟"
شاید گفتن بعضی از نیازهایش سخت باشد، ولی به کمک شما احتیاج داشته باشد. اما مدام در ذهنش با خود کلنجار می رود که نکند بیش از اندازه توقع داشته باشم؟ نکند سربار دیگران باشم؟ اگر بعد ها شرایط من بدتر شود و به کمک بیشتری احتیاج داشته باشم، باز هم می توانم کمک بخواهم یا نه؟ اغلب اوقات، این افکار برای آن ها بسیار خسته کننده و انرژی گیر است و ترجیح می دهند فقط بگویند:"ممنون، چیزی لازم ندارم یا کاری ندارم".
فقط حضور داشته باشید و کنار او باشید
وقتی کسی که دوست دارید یا برایتان اهمیت دارد، بیمار است، به شدت درد می کشد یا زمان سختی را می گذراند، بهترین کاری که می توانید انجام دهید این است که فقط کنار او باشید. به ملاقاتش بروید، به او سر بزنید، همراه او باشید، با او تماس بگیرید. به جای این که مدام بگویید چه کمکی از دست من بر می آید، بهترین کاری که از دستتان بر می آید را برای کمک به او انجام دهید. دور و برتان را نگاه کنید، ببنید چه کاری می توانید انجام دهید. اغلب اوقات افراد فکر می کنند نباید دخالت کنند، چون ممکن است مزاحمت ایجاد کنند. نمی دانند اگر پیش آن شخص بروند خوب است یا بد، این که به او سر بزنند یا یک غذای مقوی برای او درست کنند و ببرند، یا او را با خود به آب گرم و ماساژ و استخر ببرند. وقتی می گویید: "اگر به چیزی احتیاج داشتی به من بگو" یعنی نمی دانید آن ها به چه چیزهایی احتیاج دارند.
بهتر است سؤالتان را عوض کنید. به جای این که بپرسید: "چیزی احتیاج نداری؟" یا "اگر چیزی احتیاج داشتی به من بگو"، بگویید: "می خواستم نزدیک ساعت 2 بیایم و سری به تو بزنم. زمان خوبی است یا دوست داری موقع دیگری بیایم؟" این طوری برای آن فرد خیلی بهتر است، چون راحت تر می تواند برنامه ریزی کند و بگوید آمادگی دارد یا نه تا این که با شما رودربایستی کند و به اجبار شما را بپذیرد.
سعی کنید:
مثلاً وقتی در بیمارستان یا خانه بستری است، برای او یا بچه هایش غذای گرم درست کنید. یا از بچه هایش
مراقبت کنید و آن ها را بیرون ببرید تا آن فرد کمی
استراحت کند. فیلم های مورد علاقه او را ببرید تا ببیند. خانه او را تمیز کنید. یا هر کاری که فکر می کنید باید انجام شود یا او احتیاج دارد. به او بگویید می دانم کار زیادی نمی کنم، اما تنها کمکی است که می توانم انجام دهم و از این کار واقعاً خوشحال می شوم.
بهترین راه برای کمک کردن به شخصی که بیمار است و یا درد زیادی دارد این است که در آن موقعیت حاضر باشد و همراه او باشید. شاید ندانید چه کاری باید انجام دهید یا چگونه می توانید به او کمک کنید، اما اگر واقعاً کنار او و همراه او باشید، نه این که فقط ظاهری بگویید چه کمکی احتیاج داری، تمام چیزی را که یک فرد احتیاج دارد انجام داده اید. از نزدیک درد و بیماری او را می بینید و تا جایی که می توانید تحمل آن را برای او راحت تر می کنید و به او یادآوری می کنید که دوستش دارید و او تنها نیست. این تمام کاری است که می توانید انجام دهید.
مترجم اختصاصی زیباکده : سمانه صادقی