به عنوان یک
فارغ ااتحصیل،
وارد شدن به بازار کار، تجربه سخت و استرس آمیزی است. ما به طور طبیعی وقتی قلمرو آرامش و حالتی را که به آن خو گرفته ایم، ترک می کنیم، احساس عدم امنیت و اضطراب می کنیم. شما در سیستم آموزش و پرورش سال های زیادی را صرف به دست آوردن مهارت های خاصی کرده اید. حالا زمان آن فرا رسیده که در دنیای واقعی از آن ها استفاده کنید.
خیلی از افراد وقتی می خواهند شغل خود را عوض کنند، حتی اگر قرار باشد به موقعیت بالاتری دست پیدا کنند یا یک تغییر اساسی در شغل خود ایجاد کنند احساس ناخوشایندی پیدا می کنند.
در هر دو حالت، گرچه این
احساس ناخوشایند است، اما در واقع به معنای رشد شخصی است. در حالت راحتی و نبود هیچ نوع مشکل و چالشی شما رشد نخواهید کرد. اما مطمئن باشید با قرار دادن خودتان در این موقعیت ها، می فهمید بیشتر از چیزی که فکر می کنید توانا هستید.
1.وقتی مسیر و جهت شغلی شما مشخص نیست، احساس شکست می کنید
خیلی از مواقع ما احساس میکنیم هیچ راهنمایی و کمکی برای انتخاب مسیرمان وجود ندارد و همین باعث می شود که احساس نگرانی و اضطراب کنیم. اما در نهایت به این درک می رسید که شما خودتان مسئول رشد و
پیشرفت شغلی خود هستید. نباید در این مسیر روی دیگران یا شانس تکیه کنید تا بتوانید به هدفتان برسید. باید بتوانید خودتان رشد و پیشرفت شغلی خود را کنترل و هدایت کنید. به جای این احساسات ناخوشایند، حس توانمندی و اعتماد بنفس را در خودتان تقویت کنید. قطعاً بتدریج می توانید اهداف و آروزوهایتان را مشخص کرده و برنامه های سازنده ای برای دستیابی به آن ها داشته باشید.
در هر زمینه کاری که در آن مشغول هستید، باید به سختی تلاش کنید و با کسانی که در جایگاهی هستند که شما آرزوی رسیدن به آن را دارید، دائماً در ارتباط باشید. درباره اهدافتان با آن ها صادق باشید و عزم و اراده خود را به آن ها نشان دهید. این افراد می توانند بینش و آگاهی های لازم را برای شما فراهم کنند.
2.نگران این هستید که شغلتان خیلی چالش برانگیز است
گاهی فکر می کنید مسیری که انتخاب کردید، سخت تر از آن چیزی است که انتظار داشتید، به انتخاب خودتان شک می کنید و اعتماد بنفستان کم می شود. قبل از این که به مرحله ای برسید که فکر کنید لقمه بزرگ تر از دهانتان برداشتید و مضطرب شوید، باید آرامش خود را حفظ کنید و خیلی دقیق ارزیابی کنید که چرا این شغل را انتخاب کردید.
یک روش نتیجه بخش برای دانستن این مطلب که آیا در مسیر رشد شخصی خود قرار دارید یا نه، زمانی است که سختی ها و مشکلات، با حس بی نظیری از پیروزی و موفقیت همراه می شود. بنابراین پاداش این نوع مسیرهای شغلی چالش برانگیز، رسیدن به پیشرفت ها و موفقیت های بزرگ است.
مثلاً فرض کنید طراح گرافیک برندهای معروف هستید. شاید مراحل اولیه طراحی یک برند برای یک مشتری جدید، بینهایت چالش برانگیز باشد. در مراحل اولیه، توانایی و خلاقیت شما محک زده می شود تا ایده های شما مشخص شود. هر چه بیشتر جلو می روید، بیشتر احساس موفقیت می کنید. در نهایت زمانی که مشتری از کار شما خوشش می آید و از نتیجه نهایی کار تعریف می کند، حس بی نظیری از پیروزی و دستیابی به هدفتان خواهید داشت.
3.شک دارید چون 100 درصد عاشق شغلتان نیستید
این تصور غلط است که باید شغلمان را کاملاً دوست داشته باشیم. بله درست است که شما باید شغلی را انتخاب کنید که برای انجام آن شور و شوق داشته باشید. اما رشد و پیشرفت شخصی در یک شغل مثل یک باغ گل رز می ماند، زیبایی دارد، اما گاهی وجود خارهای آن را هم باید تحمل کنید.
بدیهی است که هر از چندگاهی دوره هایی از نا امیدی، مشکل و درگیری و شاید حتی خستگی را تجربه کنید. با این حال باید با تکیه بر شور و اشتیاق خود، این مسیر را ادامه دهید تا از میان این دوره های سخت و ناهموار عبور کنید. دلیلی ندارد که به خاطر وجود این مشکلات به توانایی خودتان شک کنید. مهم نیست در چه موقعیتی هستید، همیشه با بخش های خاصی مواجه می شوید که آن ها را دوست ندارید. حتی اگر به موقعیت مدیر عاملی در یک شرکت خیلی معتبر هم برسید، هنوز هم ممکن است با عدم نارضایتی و مشکلات خاصی مواجه شوید.
4.اگر بازخورد منفی دریافت کنید، احساس شکست می کنید
گاهی وقتی می شنوید کارتان به آن خوبی که باید باشد نیست، احساس ناامیدی و شکست می کنید. مخصوصاً وقتی برای رسیدن به آن سخت کار کرده باشید. اما به جای احساس ناامیدی، باید به خاطر انتقادهای سازنده و سودمند درباره کارتان، سپاسگذار باشید. مسیر شغلی شما با پیشرفت و رشد هموار می شود. باید به طور مداوم در زمینه شغلی مورد نظر در حال یادگیری و بهبود شرایط باشید. بازخورد قسمت ضروری از این پروسه است. شاید باعث احساس ناراحتی و ناامیدی در شما شود، اما باید آن را به عنوان
رشد شخصی بپذیرید.
فرض کنید یک روزنامه نگار هستید و به طور
خستگی ناپذیری برای کامل کردن یک مقاله مهم کار کرده اید و بعد از اتمام کار، رئیستان تنها درباره تعداد اشتباهات دستوری که داشتید، اظهار نظر می کند. ممکن است برای چند دقیقه اعتماد بنفستان را از دست بدهید، اما باید از این موقعیت استفاده کنید تا مهارت های نوشتنتان را بهتر کرده و روند ویرایشتان را اصلاح کنید. با این روند تبدیل به یک نویسنده بسیار حرفه ای خواهید شد.