خانه

متفاوت بودن: یک قانون جالب برای جذابیت

  • جانی دپ در مصاحبه ای گفت دوست ندارد فیلم های خودش را تماشا کند. او گفت: "شغل من این است که پشت دوربین باشم و تمام تلاشم را می کنم که کارم را به خوبی انجام دهم. زندگی من خارج از شغلم هم جریان دارد و من در آن فرد دیگری هستم." او گفت که تا به حال هیچ کدام از فیلم هایش را تماشا نکرده است.

    یک خواننده، آهنگساز و ترانه سرای مشهوری عقیده دارد: "عشق چیزی جز بازی منطق و استدلال نیست که تمام آن به غده هیپوفیز میربوط می شود. یک بازی که در آن همه می خواهند برنده شوند."
    شاید شما راجع به هر کدام از این افراد نظراتی داشته باشید. شاید از آن ها خوشتان نیاید یا آن ها را دوست داشته باشید. اما نکته مهم این است که: شما نمی توانید آن ها را نادیده بگیرید.
    این افراد را می توان متمایز، یا متفاوت از دیگران دانست که ما را با نظرات، کارها و نگرش هایشان شوکه می کنند. به همین شکل "افراد سازگار و موافق" نیز در اطراف ما وجود دارند.
    متفاوت بودن همیشه هم چیز خوبی نیست، اما همیشه نظر دیگران را جلب می کند!

    •جاذبه
    اکثر افراد یک کشش خاصی نسبت به افراد یا اتفاقات عجیب و غریب، مرموز و شگفت انگیز، یا هر چیزی که متفاوت باشد و طبیعی به نظر نرسد دارند.
    اگر به شما بگویند تایلند کشور بی نهایت زیبایی است، شاید با خودتان بگویید حتماً باید یک روز از آن جا دیدن کنم. اما اگر به شما بگویند در تایلند راهبی زندگی می کرده که 300 سال قبل مرده و بدنش هنوز فاسد نشده یا تایلند جایی است که آدم ها و ببرها با هم زندگی می کنند! حتماً می گویید باید زود بروم و آن جا را از نزدیک ببینم.
    اگر به شما بگویند که خشم یک حس منفی است، شاید بگویید " بله منم موافقم". اما اگر بگویند خشم برای شما خیلی مفید و کاربردی است، حتماً تعجب کرده و می گویید: "چطور چنین چیزی امکان دارد؟!"
    افرادی که طرز تفکرشان مطابق اجتماع نیست، بسیار مورد توجه واقع می شوند. چون به نوعی متمایز از دیگران هستند.
    گاهی از دیدن آن ها متعجب شده و از خودتان می پرسید این چطور آدمی است؟ چرا اینطوری فکر می کند؟ این کنجکاوی باعث می شود که بخواهید بیشتر آن ها را بشناسید، دور و بر آن ها باشید و در رفتار آن ها بیشتر دقت کنید.

    • تمایل به چیزهای کمیاب یا ممنوعه
    اگر فردی سیر باشد، خوشمزه ترین گوشت را هم نمی تواند بخورد، باید صبر کنید تا میل به خوردن آن داشته باشد." سقراط "
    مطالعات نشان داده چیزهایی که خیلی کم در دسترس هستند یا از بین رفته اند، بیشتر توجه همه را به خود جلب می کنند حتی اگر فایده ای هم نداشته باشند.
    مثلاً در اکثر سایت های خرید و فروش اینترنتی این جمله را می بینید: " آخرین روز فروش!". در واقع با این جملات می خواهند شما را تحریک کنند، طوری که فکر کنید آن کالا کمیاب است و بایذ زودتر آن را بخرید، حتی اگر نیازی به آن نداشته باشید. با خودتان فکر می کنید بهتر است زودتر آن را بخرم تا کس دیگری آن را نخریده است!
    اکثر ما مجذوب چیزهای ممنوعه، اسرار آمیز و کمیاب می شویم، حتی اگر ناخودآگاه باشد. افرادی که متفاوت از بقیه هستند، به نوعی مرموز و اسرار آمیز به نظر می رسند. نکته اینجاست که با یک ظاهر مرموز می توانید توجه همه را به خودتان جلب کنید.

    • چگونه از قانون جاذبه استفاده کنیم
    با استفاده از این قانون می توانید شروع تازه ای در زندگیتان داشته باشید. اکثر افراد ناخودآگاه مجذوب دیوانگی می شوند! می توانید از این تفاوت ها و تمایزها، عجیب و غریب یا مرموز بودن استفاده کنید تا دنیای خود را تغییر دهید.
    چگونه یک مکالمه را شروع می کنید؟ مثلاً وقتی می خواهید با یک فرد بزرگسال صحبت کنید حتماً با جمله کلیشه ای " حالتان چطور است" شروع می کنید و با او دست می دهید یا وقتی می خواهید با یک کودک صحبت کنید با جمله کلیشه ای " اسمت چیست" شروع می کنید.

    •سعی کنید کارهای متفاوتی را امتحان کنید
    تصمیم دارید برای یک لحظه کوتاه دختری را ملاقات کنید و دوست دارید به سرعت روی او تأثیر بگذارید؟ از او بپرسید چه شکلاتی را دوست دارد. به او بگویید این به شما کمک می کند تا او را بشناسید و درک کنید!
    وقتی کودکی را می بینید، از او بپرسید: " پیراهن قشنگت را از کجا خریدی؟ خیلی از آن خوشم آمد!"
    این جمله ها برای شروع یک مکالمه شاید کمی عجیب و غریب باشد، اما واقعاً مؤثر است و خیلی زود باعث ایجاد جاذبه می شوند.
    به جای این که ارائه یا کنفرانستان را با جمله های کلیشه ای مثل: "موضوع بحث من درباره گرم شدن کره زمین و ...."، شروع کنید، از جمله ای استفاده کنید که توجه همه را در یک آن جذب کند. مثلاً: "اگر شما 50 سال قبل بالای کوه کلیمانجارو بودید، می توانستید یخ را همه جا ببینید، اما الان تنها 10 درصد از آن ها باقی مانده است. همان طور که من الان در حال صحبت کردن با شما هستم یک توده یزرگ یخ در حال شکستن و تبدیل شدن به قطعات کوچک است و در نهایت به امواج اقیانوس اطلس شمالی می پیوندد. به خاطر همین دوست دارم درباره گرم شدن کره زمین صحبت کنم."
    باید بدانید چطور تأثیر گذار باشید تا بتوانید مخاطب را مجذوب کلمات خود کنید و کاری کنید که تا آخر با اشتیاق به صحبت های شما گوش دهد. باید بدانید درباره چه چیزی می خواهید صحبت کنید و به آن تسلط داشته باشید و با نفوذ و قدرت به صحبت های خود ادامه دهید.
    به خاطر داشته باشید: "اولین تأثیر شما کلید موفقیت یا شکست شماست." در همان 10 تا 30 ثانیه اول سخنرانی، یک تصور واضح و روشن از شما در ذهن ناخودآگاه مخاطب شکل می گیرد و همین تصور را تا آخر سخنرانی از شما حفظ می کند.

    •چگونه می توانید اولین تأثیرگذاری خود را ارزیابی کنید
    برای این منظور باید نکات زیر را در نظر بگیرید:
    آیا افراد با صدای بلند می خندند یا سرهایشان را تکان می دهند؟ این نشانه خوبی است.
    آیا وضعیت خود را تغییر می دهند تا بیشتر به شما توجه کنند؟ مثلاً به طرف شما خم می شوند و فقط به شما نگاه می کنند؟ اگر این طور است کارتان را خیلی خوب انجام دادید!
    اما اگر مدام وضعیت بدنشان را تغییر می دهند یا خیلی بی انرژی و وارفته نشسته اند یا طوری وضعیتشان را تغییر می دهند که نشان دهند در وضعیت سختی هستند، این یعنی کارتان را خوب انجام ندادید.

    •آخر بازی
    نیازی به گفتن نیست. اگر نتوانید مفهوم را به طور خلاصه برسانید یا خلاقیت نداشته باشید یا آن طور که باید به نتیجه خوبی نرسید، تأثیری که ایجاد کردید ممکن است از بین برود. باید بتوانید این تأثیر را به خوبی حفظ کنید.
    رستوران بزرگی در شهری بود که چندین بخش داشت و غذاهای متنوعی را از کشورهای مختلف دنیا سرو می کرد. می توانستید به لژهای مختلف رفته و غذاهای مختلف از سراسر دنیا را امتحان کنید. این رستوران چند روزی خیلی سر و صدا راه انداخت. افراد مختلف جذب این ایده می شدند و رستوران خیلی شلوغ می شد، چون همه کنجکاو بودند ببینند غذاهایشان چطور است. محیط رستوران فوق العاده بود. فقط یک مشکل وجود داشت: غذای آنجا خیلی خوب نبود. افرادی که یک بار به آن جا می رفتند، دیگر بر نمی گشتند. خیلی زود آن رستوران بسته شد.
    در واقع افرادی که به آن رستوران می رفتند در اصل برای خوردن غذا می رفتند. جذابیت یا دکوراسیون و محیط ممکن است افراد را جذب کند تا وارد رستوران شوند، اما نمی تواند آن ها را آن جا نگه دارد.

    زوج های شگفت انگیز زیادی را در زندگیم دیدم که همه آرزو داشتند جای آن ها باشند، چون بی نهایت جذاب بودند، نه فقط به خاطر ظاهرشان، بلکه به خاطر طرز برخورد و رفتارشان. همه فکر می کردند که آن ها همیشه در کنار هم می مانند.
    به هر حال تنها زوجی که بعد از دانشگاه با هم ماندند، زوجی بودند که هیچ کس به آن ها توجهی نمی کرد. چون ظاهراً هیچ چیز جالب توجهی در آن ها وجود نداشت به جز این که با تمام مشکلات و گرفتاری ها همیشه در کنار هم بودند و این یک رابطه واقعی بود. قلب یک رابطه در عهدی است که با طرف مقابل می بندید.
    اگر درست عمل کنید، می توانید روی هر کسی که می خواهید تأثیر بگذارید. اما برای حفظ آن باید خلاقیت و ایده های خوبی داشته باشید. اگر هیچ چیزی برای ارائه نداشته باشید، تأثیر شما خیلی زود از بین می رود. مثلاً اگر سمینارتان را با کف زدن شروع کنید، تأثیر فوق العاده ای می تواند داشته باشد. این جاذبه به شما خیلی کمک می کند. حالا باید تأثیر و جاذبه ای را که ایجاد کردید، با یک محتوای عالی و پر بار حفظ کنید، طوری که در پایان سخنرانی، وقتی از پشت تریبون پایین می آیید، همه حضار مسخ حرف های شما شده باشند و حتی بیشتر از شروع برای شما کف بزنند.
    در پایان، نکته مهم این است: شروع اهمیت زیادی دارد. اما مهم نیست چقدر خوب شروع می کنید، چیزی که بیشتر اهمیت دارد آخر بازی شماست.

    مترجم اختصاصی زیباکده : سمانه صادقی

    برچسب ها زندگی ,
       1

مقالات مرتبط
نظرات کاربران
شما میتوانید بعد از ورود برای این مقاله نظر ثبت نمایید.
  • درج نظر
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان