بیشتر پدر و مادرها تمام تلاششان را می کنند تا فرزندانشان را خوب تربیت کنند و آن ها را سالم بار بیاورند. اما
والدین هم گاهی مرتکب اشتباهاتی می شوند که در آینده منجر به بروز مشکلات جدی می شود. متأسفانه بعضی از پدر و مادرها گاهی فراتر از اشتباه قدم برداشته و به فرزندانشان آسیب های جدی می رسانند! بدون در نظر گرفتن این که چنین والدینی با منظور و هدف این کار را می کنند یا نه، بسیاری از این رفتارها باعث
آسیب های عاطفی و روانی به
کودک شده و روی آن ها تأثیر بسیار بدی می گذارد، حتی بعد از این که بزرگ شدند.
1.عدم توانایی در تأمین امنیت و ثبات فرزندان
برخی از والدین بر این باورند که ابراز عشق زیاد روش مناسبی برای این است که فرزندانشان در آینده بتوانند از خودشان مراقبت کنند. اگر والدین شما نیز این طور بودند، شاید فکر کنید این رفتار تأثیر مثبتی روی زندگی شما داشته است. ولی اگر الان در زندگیتان به خاطر هر شکست یا عدم موفقیتی از پا در می آیید و خسته می شوید، ریشه ی آن در دوران کودکی شماست، زمانی که والدینتان نتوانستند شما را فردی با ثبات و محکم بار بیاورند. عشق زیاد شاید گاهی جواب دهد، اما اگر والدین دوست دارند که فرزندانشان تبدیل به فردی بالغ و کامل شوند، نباید فقط از این شیوه استفاده کنند.
2. رفتار بیش از حد منتقدانه
همه پدر و مادرها هر چند وقت یک بار از فرزندان خود انتقاد و یا آن ها را سرزنش می کنند که خوب بدون چنین رفتاری ما هرگز یاد نمی گیریم چطور کارهای مختلف را به درستی انجام دهیم. کارهای روزمره مثل شستشوی لباس ها و ... ولی
والدین نالایق در این مورد بیش از حد افراط می کنند و در برابر هر کاری که فرزندشان انجام می دهد، رفتاری بیش از حد منتقدانه دارند. شاید آن ها فکر کنند با این کار می توانند جلوی اشتباهات بزرگ فرزندان خود را بگیرند. ولی متأسفانه این رفتار تنها باعث شکل گیری و پرورش یک منتقد درونی خشن در ذهن و درون کودک می شود که در بزرگسالی باعث آسیب های بسیاری می شود.
3.نیاز بیش از حد به توجه شما
چنین والدینی گاهی توقع دارند فرزندانشان به اندازه یک پدر و مادر مدام به آن ها توجه کنند! و آن ها را به این رفتار عادت می دهند. شاید بعضی از افراد این نوع رابطه را پیوندی عمیق بین والدین و فرزندان بدانند، اما در واقع یک رابطه بیمارگونه است که زمان و انرژی زیادی از فرزندان می گیرد، زمان و انرژی که باید آن را روی یادگیری مهارت های دیگری بگذارند. شاید کمی سخت باشد، ولی یک
والدین خوب فضای کافی برای رشد به فرزندانشان می دهند تا بتوانند بچگی کنند، بدون این که توقع جبران و رفتار متقابلی را در ازای نیازهای خود داشته باشند.
4. تمسخر فرزندان
همه پدر مادرها گاهی سر به سر فرزندان خود می گذارند. ولی زمانی که این شوخی ها و رفتارها بیش از حد افراطی شده و به یک امر عادی تبدیل شوند، مشکلات بسیاری به وجود می آید. گاهی اوقات فرزندان نیز این رفتارها و شوخی ها را عادی تلقی می کنند و والدینشان خیلی راحت در مورد وزن یا قدشان با آن ها شوخی می کنند. ولی این رفتار باعث می شود که کودک بتدریج احساس بسیار بدی درباره خودش پیدا کند. اگر هم والدین در مورد مسئله ای مثل همان قد و وزن نگران هستند، رفتارشان باید صادقانه و غیر انتقادی باشد، نه این که رفتاری تحقیر آمیز و انتقادی داشته باشند.
5.توجیه رفتارهای زشت خود
شاید فکر کنید اگر والدینتان از لحاظ عاطفی و روحی از شما سوء استفاده کنند یا فحش و ناسزا بگویند، حتماً سزاوار آن هستید! ولی در واقع رفتار بد آن ها را توجیه می کنید! چنین والدینی بیشتر به خودشان اهمیت می دهند تا به فرزندان خود و در واقع کودکان با دو انتخاب روبرو می شوند: یا قبول کنند که والدینشان اشتباه می کنند و یا تمام آن سرزنش ها را درون خود بریزند و هیچ اعتراضی نکنند. در اغلب موارد کودکان، حتی وقتی بزرگ می شوند گزینه دوم را انتخاب می کنند.
6.عدم اجازه به فرزندان برای ابراز احساسات منفی خود
والدینی که حاضر به پرورش
نیازهای احساسی فرزندشان نیستند و برای احساسات منفی آن ها ارزش قائل نمی شوند، آینده ای را برای فرزند خود رقم می زنند که کودک دیگر نتواند نیازهای خود را بیان کند. باید به فرزندانمان کمک کنیم جنبه های مثبت هر اتفاقی را نیز ببینند. بی اعتنایی به احساسات منفی و نیازهای عاطفی یک کودک منجر به افسردگی شده و وقتی تبدیل به فرد بالغی شدند، کنترل این رفتارهای منفی به مراتب دشوارتر خواهد بود.
7.ایجاد ترس در فرزندان
در حقیقت کودکانی که احساس کنند والدینشان آن ها را دوست دارند، تحت حمایت آن ها هستند و احساس پیوند عمیقی با آن ها داشته باشند، در بزرگسالی افراد شادی خواهند بود. اگرچه
نظم و انضباط و دیسیپلین گهگاهی لازم است، ولی والدین خوب از رفتارها و حرکات تهدید آمیز و کلماتی که به طور دائم به روح و روان انسان آسیب می رساند، استفاده نمی کنند. رفتار والدین نباید به گونه ای باشد که کودکان به خاطر ترس از آن ها کاری را انجام دهند. گاهی این ترس ها و دلهره ها تا بزرگسالی نیز ادامه پیدا می کند.
8.عدم توجه به احساسات و تصمیمات کودک
بعضی از پدر و مادرها بر این باورند که در مسائل خانوادگی، احساسات و تصمیمات خودشان در درجه اول اهمیت قرار دارد. اما این یک تفکر قدیمی و سنتی است که باعث عدم پرورش و رشد
روابط مثبت و سالم در خانواده می شود. حتی اگر والدین فکر می کنند درباره موضوع مهمی خودشان باید تصمیم نهایی را بگیرند، باید احساسات هر عضو از خانواده را نیز در نظر بگیرند، به خصوص کودکان. والدین نالایق به خاطر آرامش خود مدام کودکان را وادار می کنند که احساسات خود را سرکوب کنند.
9. تغییر اهداف فرزندان
آیا والدینتان به کارهایی که انجام می دهید علاقه نشان می دهند یا حتی در انجام کارهایی از شما تقلید می کنند؟ شاید فکر کنید چنین والدینی علاقمند به زندگی فرزندش است، اما در واقع باعث می شوند کودک سخت تر به اهدافش برسد. مثلاً اگر شما بخواهید 50 جعبه بیسکوییت را بفروشید و همان زمان مادرتان تصمیم داشته باشد خودش بیسکوییت درست کند و بین همسایه ها پخش کند، شما دیگر نمی توانید بیسکوییت های خود را بفروشید! اگر به والدینتان اجازه دهید در زندگی و اهداف شما دخالت بیش از حد داشته باشند، این رفتار باعث خسارت شما در سراسر زندگیتان می شود.
10.استفاده از مجازات و پاداش برای کنترل فرزندان
تمام افراد در کودکی خود احساس خجالت و گناه در برابر والدینشان را تجربه کرده اند. اما اگر پدر و مادری نالایق باشد، مدام از این تاکتیک در برابر فرزندان خود استفاده می کند. حتی وقتی بزرگ می شوید، والدینتان هنوز هم شما را با دادن هدایای گرانقیمت کنترل می کنند و در عوض انتظار دارند کاری را برایشان انجام دهید. اگر موفق به کاری که از شما می خواهند نشوید، کاری می کنند که احساس گناه کنید و
عذاب وجدان داشته باشید، به خاطر تمام آن کارهایی که برای شما انجام داده اند. اما والدین سالم می دانند که فرزندانشان مدیون آن ها نیستند و توقع انجام هیچ کاری را در ازای کارهایی که برای فرزندان خود انجام می دهند ندارند.
11. وادار کردن کودکان به سکوت
وقتی عصبانی هستید نمی توانید با کسی صحبت کنید، اما وادار کردن یک کودک به سکوت در هر شرایطی، رفتاری ناپخته و بسیار مخرب است. این
رفتار تهاجمی- انفعالی به هر نوع رابطه ای لطمه می زند و باعث می شود شخص مقابل برای تثبیت وضعیت خود تحت فشار باشند، حتی زمانی که هیچ کار اشتباهی انجام نداده باشد. اگر والدین به حدی عصبانی باشند که نتوانند به صورت منطقی بحث کنند، باید برای چند دقیقه آرامش خود را حفظ کرده و احساسات فرزند خود را نادیده نگیرند.
12. نادیده گرفتن حد و مرزها
والدین همیشه احساس می کنند که در هر شرایطی و در هر سنی باید مراقب فرزندان خود باشند، البته در موقعیت های خاص، به خاطر امنیت خود فرزندان، شاید حتی کمی تجسس لازم باشد. ولی هر کسی برای خودش حد و مرزهایی دارد، به ویژه نوجوانان. والدین نالایق این حد و مرزها را زیر پا می گذارند و با این کار مشکلات زیادی را به وجود می آورند. مثلاً درِ اتاق فرزندشان را بدون این که اول در بزنند، باز می کنند. این رفتار باعث شکل گیری یک الگوی نامناسب برای کودک می شود و باعث می شود در زندگی آینده خود نتواند حد و مرزها را به درستی تشخیص دهد.
13.فرزندان خود را مسئول شادی و آسایش خود می دانند
چنین والدینی مدام به فرزندان خود می گویند که به خاطرشان چه چیزهایی را زیر پا گذاشتند و چه فداکاری هایی کردند و به همین خاطر
توقعات و انتظارات غیر واقعی و نامعقولی را از فرزندان خود دارند. در حالی که هیچ کودکی مسئول آسایش و رضایت والدینش نیست. والدین نباید از فرزندان خود بخواهند که از انجام کارهایی که دوست دارند به خاطر آن ها صرف نظر کنند. در این صورت کودک یاد نمی گیرد که مسئول خوشبختی هر کسی خودش است.
قطعاً نمی توانید چنین افرادی را از زندگی خود حذف کنید، مخصوصاً اگر پدر و مادرتان باشند، مگر این که شرایط را تغییر دهید. اگرچه اصلاح آسیب های روانی و روحی که در دوران کودکی به کسی وارد می شود کار دشواری است. اما اگر پدر و مادری یک یا چند مورد از موارد بالا را در خود تشخیص دهد، می تواند از یک مشاور برای از بین بردن الگوهای رفتاری منفی خود کمک بگیرد.
مترجم اختصاصی زیباکده : سمانه صادقی