همه چیز از آن جا شروع شد که شما اولش حوصله ورق زدن صفحات کتاب درسی تان را نداشتید، بعد حوصله تماشای فیلم، بازی کردن با دوستان تان، بیرون رفتن و حتی یک جاهایی حوصله جواب دادن به تلفن تان را هم نداشتید، کار که به جاهای باریک کشید حوصله هیچ بنی بشری، حوصله هیچ کاری و حتی حوصله خودتان را هم نداشته اید! در این دوران بی حوصلگی و کسالت تنها جمله ای که زیاد تکرارش می کنید «حس اش نیست» است! کسالت و بی حوصله شدن همان دردی است که هر از گاهی دامن یکی از ما را می گیرد.
● یکی خسته یکی تنها
شما هم لابد تجربه کرده اید! چه را؟ خب معلوم است بی حوصله شدن، کسل بودن و ناخشنودی! احساساتی که در طول زندگی بر مبنای شرایطی که برای مان پیش می آید دامن گیر ما می شود. این احساسات در زندگی خیلی ها زودگذر است، یعنی یک بی حوصلگی ساده است که خیلی زود هم برطرف می شود و بعد دوباره شاد و خوشحال می شویم. اما در بعضی مواقع این بی حوصلگی ول کن ماجرا نیست و کم کم می زند فاتحه روحیه و روان ما را می خواند. آن وقت باعث تنهایی، کسالت، ناامیدی، درماندگی، اضطراب و افسردگی ما می شود که خودش کلی بلای روان سوز است! بی حوصلگی وقتی طولانی مدت شود می تواند جلوی پیشرفت، موفقیت و خوشبختی شما را بگیرد.
چون دائما به جای انرژی و انگیزه دادن، بی حالی و بی تفاوتی را در شما تقویت می کند به طوری که برای تان هیچ چیزی مهم نیست. آدم های بی حوصله جسم خسته ای دارند، دائم می خوابند، از حضور در جمع دوری می کنند، هیچ چیزی آن ها را خوشحال نمی کند و انگیزه ای برای خوشحال کردن دیگران و حتی خودشان ندارند. این آدم ها توان انجام کارهای معمولی را هم ندارند و اگر به حال خودشان باشند دوست دارند مثل آدم های عاشق زانوی غم بغل گیرند و به دور دست ها خیره شوند. بی حوصلگی معمولا از بیکاری و نداشتن انگیزه هم نشات می گیرد. یعنی آدم های بیکار و آدم هایی که هدف های بزرگ و مهمی در زندگی ندارند، زودتر از بقیه احساس کسالت خواهند کرد. فراموش نکنید بی حوصلگی ها معمولا گذرا و کوتاه مدت است اما اگر جلوی آن را نگیرید، به مرور زمان یک افسرده حرفه ای خواهید شد.
● چند قدم تا حال و حوصله
برای این که حوصله تان سر جایش برگردد و شما هم از این همه افسردگی و کسالت خارج شوید، چند راهکار زیر را امتحان کنید. قبل از خواندن این مطلب در خودتان یک انگیزه بزرگ ایجاد کنید بعد شروع به خواندن کنید که وسطش از سر بی حوصلگی ولش نکنید!
چون آدم های بی حوصله حس اش را ندارند، دور دیدن و ملاقات با اطرافیان شان را خط می کشند و کلا دوست دارند تنها باشند. به همین دلیل روابط اجتماعی دوستانه و خانوادگی شان کم می شود برای همین بهتر است اول یک برنامه ریزی برای دیدن و ارتباط با افرادی که دوست شان دارید داشته باشید. می توانید به دوستی که بیشتر از همه تمایل به دیدنش دارید زنگ بزنید و یک قرار دوستانه بگذارید. به اعضای خانواده یا دوستانی که مدتی از آن ها بی خبر هستید هم یا پیامک دهید یا به آن ها زنگ بزنید و حال شان را بپرسید. این تماس های اولیه شروع خوبی برای ارتباط شما با اطرافیانتان است.
به مکان هایی که در آن احساس آرامش می کنید بروید، مثلا بروید یک مکان زیارتی یا یک مکان تفریحی و چند ساعتی بنشینید و احساسات و افکار این مدت بی حوصلگی تان را بررسی کنید، هر چیزی که فکر می کنید شما را دچار غم و اندوه می کند یا انگیزه را از شما می گیرد را دور بیندازید و به خودتان قول دهید به آن ها فکر نکنید.
یک کار ارزشمند انجام دهید. کارهای ارزشمند روحیه شما را شاد می کند. مثلا به آدم های نیازمند کمک کنید یا به افراد سالخورده فامیل سر بزنید به دیدن شان بروید. اگر می توانید برای شان کاری انجام دهید که خیلی خوب می شود. برای انجام یک کار ارزشمند حتما نباید آپولو هوا کنید، اگر در خانه هم برای پدر و مادرتان کاری بکنید و آن ها خوشحال شوند خودش کلی ارزشمند است.
برای خودتان کارهای هیجان انگیز انجام دهید، چیز هایی که شما را شاد و خوشحال می کند. مثلا به موسیقی مورد علاقه تان گوش دهید یا کتاب مورد علاقه تان را دوباره بخوانید یا غذای مورد علاقه تان را خودتان تهیه کنید یا بگویید برای تان تهیه کنند یا در حد توان تان چیزی را که به آن علاقه مند هستید بخرید و به خودتان هدیه دهید. این اصلا دیوانگی نیست، خیلی هم در روحیه شما تاثیر مثبت خواهد داشت. سعی کنید خودتان خودتان را خوشحال کنید نه این که منتظر باشید دیگران شما را شاد و خوشحال کنند.
دلیل اصلی این که الان حوصله ندارید و احساس خستگی و کسالت می کنید این است که نوع نگاه و تفکر شما نسبت به خودتان و اطراف تان منفی شده است. برای این که این افکار منفی را از خود دور کنید اول بنشینید از اول خلقت تان هر اتفاق خوبی که در زندگی تان افتاده را فهرست کنید و بنویسید در حین فهرست کردن کلی خاطره های که یادآوری می شود و روح شما را شاد می کند بعد بنشینید نکات، ویژگی ها و صفات مثبت خودتان را بنویسید. فرقی نمی کند در چه زمینه ای باشد یعنی کاری است، رفتاری است یا اخلاقی بعد بررسی کنید ببینید که این ویژگی ها را چه قدر افزایش داده اید و چه زمان هایی به دردتان خورده است یا اصلا تا به حال نسبت به آن ها این قدر دقیق شده بودید؟ جملات و واژه های خوب در مورد خودتان به کار ببرید چیزی که به شما انگیزه، امید و دلگرمی می دهد. مثلا بگویید توانمند هستید و می توانید مشکلات را پشت سر بگذارید یا این که اتفاق های بد برای همه پیش می آید و بعد می گذرد.
همه چیزهایی که آرامش فکری و روحی شما را می گیرد از زندگی تان دور کنید، آدم هایی که شما را ناراحت می کنند یا کارهایی که روحیه شما را خراب می کنند. در عوض سعی کنید به خود آرامش دهید برای رسیدن به آرامش راز و نیاز با خدا توسل و توکل بهترین کلید است، بعد بنشینید و برای زندگی اهداف روشن و زیبا و واقعی ترسیم کنید. هدف هایی که با مرور آن ها احساس آرامش کنید. برای مبارزه با فشارهای روانی هم آرام سازی روش خوبی است، در یک هوای آزاد و تمیز ورزش کنید و نفس عمیق بکشید و به چیزهای خوب فکر کنید.