خانه
155K

النا: موهبت الهی (خاطرات و عکسهای النا)

  • ۱۴:۵۵   ۱۳۹۲/۴/۱۶
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|15007 |7040 پست
    شهریور 90


    عشقولانه از نوع النایی:


    امشب اومدم النا رو بخوابونم برا همین پیشش دراز کشیدم...
    اونم مثلا میخواست منو بخوابونه ..با اون دستهای کوچولوش پشتم میزد....

    یهو نگاهم کرد و گفت: مامان عــــــــــــــــــاشگم
    (عاشقتم)
    از بس عمه محیاش میگه النا عــاشقتم ...بچه ام هم تیز ...فوری یاد گرفتش

    گفتم:منم عاشقتم 
    گفت : دوست دارم
    گفتم : منم خیلی دوستت دارم هستی من ...

    خلاصه ما به جا بچه خوابوندن داشتیم احساسات قلمبه شده امون رو بروز میدادیم


    اما خداییش کاش میدونست با این حرفش خستگی یه روزم در اومد
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان