خانه
156K

النا: موهبت الهی (خاطرات و عکسهای النا)

  • ۱۳:۴۷   ۱۳۹۲/۴/۲۳
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|15007 |7040 پست
    کلک زدن از نوع النایی

    النا دیگه قدش به طبقه کابینت اپن میرسه و نمیشه چیزی رو اون رو قایم کرد چون میبینه ..
    فلش مموری من و بابا یوسف هم روی این طبقه بود که النا دیدش..

    النا : مامان فلش رو بده

    من فلش خودم رو دادم ...

    النا: مامان فلش بابا یوسف هم بده!!!!
    من : آخه ازش اجازه نگرفتیم که ... بعدا بابا میگه چرا فلش منو برداشتین

    النا : من اجازه گرفتم بابا یوسف گفت( صداش رو کلفت کرد) باشه گخترم (gokhtaram) برو باهاش باز کن...

    قربونت برم که اینقدر ساده سرم رو شیره میمالی...

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان