۱۴:۳۴ ۱۳۹۴/۱۰/۱۲
از اینکه همه ی این مشکلات سر یک کنجکاوی ساده واسم پیش اومده بود از خودم عصبانی بودم.اما چاره ای نداشتم باید هرجور شده از این مخمصه میومدم بیرون همراه پلیس راه افتادم اما تا جایی که میرفتم برمیگشتم و به اون زن نگاه میکردم که شاید نظرش عوض شده باشه اما اون مصمم بود و من به اداره پلیس رفتم.گفتن تعریف کن چی شد؟چرا اون خانومو کتک زدی؟گفتم داشتیم صحبت میکردیم که ناخواسته گلدونو به طرفش پرت کردم و به سرش اصابت کرد.گفتن مشکلت با اون خانوم چی بود؟من که هنوز به خودم نیومده بودم باید برای اونا چیزیو توضیح میدادم که خودم کاملا ازش بیخبر بودم.گفتم.....