خانه
288K

بقیه داستانو بنویس ...

  • ۰۹:۴۴   ۱۳۹۶/۶/۹
    avatar
    کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست

    به علت روابط دوستانه و مراودات اقتصادی جدید با ریورزلند، تعداد محافظان مرزهای شمال غربی دزرت لند به شدت کم شده بود. شنیدن این اخبار همچنین مشکلات داخلی و شورش یاغیان، شاردِل را بر آن داشته بود تا پیشنهادی را که موناگ سالها قبل داده بود عملی کند: حمله به دزرت لند و تصرف معادن قلع و آهن که به ساخت تجهیزات نظامی بیشتر کمک می کرد. از روزی که شاردِل پس از کشته شدن شاه سرزمینش فرمانروایی ریورزلند را در دست گرفته بود هر روز و شب به انتقام فکر کرده بود. به روزی که به باسمُن در قاره کهن یورش برد و شاه مستبد و خونریزش را از تخت پادشاهی پایین کشد. تهیه مواد اولیه جهت ساخت تجهیزات نظامی به کندی صورت گرفته بود. یک سال پس از کشته شدن شاه باراد شاردِل پیشنهاد وحدت بین ریورزلند و دزرت لند را برای حمله به باسمُن مطرح کرده بود و با جواب منفی گودریان مواجه شده بود.
    چند سال قبل که موناگ برای اولین بار پیشنهاد حمله به ماستران را مطرح کرد شاردِل به شدت با او مخالفت کرده بود اما حالا شرایط متزلزل داخلی دزرت لند معادله را جور دیگری رقم زده بود.
    20 روز از ترک پایتخت گذشته بود فردا روز اول جنگ بود. شاردل در چادرش نشسته بود و شمشیر شاه باراد را در دستش حرکت میداد و به صبح فردا می اندیشید.
    صبح روز بعد قبل از طلوع خورشید جنگ آغاز شد...
    سواره نظام زره پوش جلوتر از بقیه یورش را آغاز کردند. در مرز ماستران تعداد سواره نظام به شدت کم بود و ارتش ارسالی از دیمانیا هنوز به ماستران نرسیده بودند. ماستران شهری بود که بیشتر سکنه آن معدنچیان و خانواده های آنها بودند، به همین سبب شهری بسیار کم جمعیت بود. شرایط زندگی در آنجا بسیار سخت و دسترسی به آب و غذا به شدت دشوار بود.
    سواره نظام زره پوش سربازان نیزه دار ماستران را قلع و قمع کردند. اما تبرزن ها و گرزداران ماستران به راستی که وحشی و مهار نشدنی بودند. تبرزن ها اسبهای سواره نظام زره پوش را هدف قرار می دادند و گرز زنان زره پوشان با ضربات خود از اسب پایین می کشیدند. ورق به سمت ماسترانیها در حال چرخش بود که کمانداران ریورز لند به میدان جنگ آمدند. زره پوشان به ناگاه عقب نشینی کردند و باران تیر بر سر سپاه ماستران فرود آمد.
    از 3300 سواره نظام زره پوش سی نفر کشته شدند. این سواره نظام معمولا برگ بنده هر جنگی بودند.
    چند منجنیق به سمت دژها شلیک شد و بسیاری از سربازان محافظ دژ پا به فرار گذاشتند. دژکوبها از این فرصت استفاده کرده به دژ های حفاظتی حمله کردند و تخریب را شروع نمودند.
    ارتش 50 هزار نفری ریورزلند تا قبل از غروب خورشید ماستران را به تصرف خود در آوردند. شاردِل دستور داد تا اگر فرمانده گردانی در جنگ کشته شده شناسایی و جنازه اش به خاک ریورزلند منتقل گردد.
    شاردِل دستور داد تا شب را در ماستران اطراق کنند ...

    ویرایش شده توسط فرک (Ferak) در تاریخ ۹/۶/۱۳۹۶   ۱۰:۵۹
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان