خانه
120K

بیاید با هم مجموعه های داستان کوتاه خوب رو بخونیم و نقد کنیم

  • ۱۱:۲۳   ۱۳۹۳/۸/۲۶
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|7775 |5225 پست
    سلام به همگی



    باتوجه به درخواست و استقبال دوستان گلم اینجا مجموعه های داستان کوتاهی که می شناسیم رو معرفی می کنیم و با بیشترین رأی شروع به خوندن می کنیم




    تفاوت این تاپیک با تاپیک رمان این هست که :

    1- دوستان برای هر داستان از مجموعه نقدی جداگانه ارائه می دهند

    2- در آخر داستانی از مجموعه رو که از بقیه بیشتر توجهشون رو جلب کرده معرفی میکنند



    این شما و این تاپیک شما


  • leftPublish
  • ۰۹:۰۰   ۱۳۹۳/۱۰/۹
    avatar
    pari san
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|7775 |5225 پست
    تازه مرمری جونم همه به اون رشد شخصیت همه جانبه نرسیدن که بخوان به گزینش درست بپردازن بدون اینکه خودشون ضربه نخورن
  • ۲۱:۱۱   ۱۳۹۳/۱۰/۱۴
    avatar
    مرمری
    یک ستاره ⋆|3490 |1935 پست
    هاها مهرنوش جونم کلی هیجان زده بودم اونا رو نوشتم پریسان جون میدونم راست میگی اما از بعضی کارها کفرم میگیره بعضی موقع ها فکر میکنم دخترای جوون اطرافم هنوز از سن دبیرستانشون در نیومدن و تو همون سن با همون افکار و رفتار باقی موندن اتفاقا بهاره حدود 55% خانم های ایران را به تصویر کشیده دخترایی که به داستان ها و تجربه ها دقت نکردن و وضعیتشون اینگونه میشه که بهاره به تصویر کشیده.
  • ۲۱:۲۲   ۱۳۹۳/۱۰/۱۴
    avatar
    مرمری
    یک ستاره ⋆|3490 |1935 پست
    دوستان این داستان رو همونطور که ساناز گفت دوست داشتم بالاخره بهاره 85% قوی دختران فالبگیر مرزو بوممون رو به رشته ی تحریر در آورد.
    نظرتون رو به رهگذرهای توی عابر پیاده در تایم آخر کاری جلب می کنم ، دختران و پسرانی که از پیاده رو راه می روند رو وقتی نگاه می کنیم چه میبینیم ؟! دختران که گوشی به گوششونه و با قیافه ای که استرس زیادی رو تحمل کردن در طی یک روز در محل کار یا تحصیل و پسران رو که خیلی ریلکس بدون تکیه بر چیزی دارن عبور می کنن.
    که بنظرم نشون میده که توی آموزشات در خانواده ها و جامعه به دختران استرس بیشتری وارد می کنندچرا نباید دختر روحیه ی take it easy رو در پیش بگیره آیا همواره باید به دنبال عشق گم شدش باشه چرا روحیه مستقل دختران را قوی نکرده اند ،
  • ۲۳:۱۲   ۱۳۹۳/۱۰/۱۴
    avatar
    مرمری
    یک ستاره ⋆|3490 |1935 پست
    بگذریم الان احتمال داره دوباره بیانیه بدم
    این داستان بامزه بود به خاطر دوست شخصیت اصلی داستان که سعی داشت در نقش دوستی مهربان حال و هوای ناراحتی رو از شخصیت اصلی دور کنه.المان استرس هم خوب نشان داده شده بود همان یه پنبه آتیش توی راه معده اگه اشتباه نکنم!
    حتی برای دوستش فال گیری رو ردیف کرده بود که از فشارهای فعلی دوستش بکاهه. اون توی همه ی مراحل کاری که ازش بر می اومد رو با روی خوش انجام می داد برای همین شخصیت دوم این داستان دوستداشتنی و قوی ظاهر شده بود.
    آخر داستان رو دوست داشتم چون دختر با اینکه تنها راهی که در دست داشت جادو جمبل بود و میخواست با ورد همسرش یا نامزدش رو برگردونه داستان عاشقانه دهه خانوادگی دوستش روی اون تاثیر گذاشت و از تنها ریسمانی که میتونست بهش چنگ بزنه گذشت و ورد رو پاره کرد. چقدر صبر میتونه ارزش و چهره افراد رو در میان بقیه ارزشمند کنه اون دختر عاشق توی ده یک عمر بخاطر سعه ی صدری که داشت تونست سالیان دراز در ذهن و خاطره دیگران بمونه .
    من عاشق این داستان های رمانتیکم.
    بعد از اینکه شخصیت اصلی تصمیمش رو گرفت و دیگه دنبال بازگشت نامزدش نبود علامت اضطرابی هم که داشت از بین رفت . پریشفتگی ذهنش سامان گرفت و آرامش به وجودش باز گشت .
    این بنظر یک فرهنگ هست توی جامعه ی ایران
    ببینید اگر دقت کرده باشیم
    تا موقعی که دو دلدار در کنار هم هستند و خوبند و ازدواجشون موفقیت آمیزه همه چیز روبراهه اما فرض کنیم توی زندگی شخصی یک مشکل حل نشدنی بر می خورند هردو دیگر چشم دیدن زندگی آروم و خوش را برا ی طرف مقابل ندارند ندارند و آرزو می کنند که اگر بامن خوش نیست هیچ وقت روی خوش زندگی رو نبینه یا امیدوارند که همیشه بچرزه !
    اما در جوامع دیگر در اکثر مواقع جور دیگری برخورد میشه ! هنگامی که می بینند دیگر تفاهمی وجود ندارد منطقی از هم جدا می شن و آرزوی موفقیت برای هم دارند . زندکی که از هم پاشیده یا حرمت شکنی شده شاید خیلی سخت به حالت اول برگرده . حتی المقدور باید سعی و تلاش باید کرد که اختلافات حل بشه مگر اینکه به مسائل حل نشدنی برخورد کنند که توافقی از هم جدا میشوند و زندگی ادامه دارد برای هر دوطرف و ما نباید خود را موحق بدونیم که برای زندگی دیگری آرزوی ناخوشایند داشته باشیم.
    امیدوارم توی زندگی هیچ کسی مشکلات حل نشدنی پیش نیاد.
  • ۱۵:۵۴   ۱۳۹۳/۱۰/۱۵
    avatar
    pari san
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|7775 |5225 پست
    خیلی ممنون از توضیحات کاملت مرمری جونم . لذت بردم از خوندن این کتاب کنار شما و اون هم بخاطر حضور عزیزتون بود .
  • leftPublish
  • ۱۵:۵۴   ۱۳۹۳/۱۰/۱۵
    avatar
    pari san
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|7775 |5225 پست
    دوستام یه سوال شروع کتاب پرسیدم الان جواب بدید ! کدوم داستان برای شما از همه قشنگتر بود و چرا ؟
  • ۱۱:۲۵   ۱۳۹۳/۱۰/۱۷
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    سلام و معذرت بابت تاخیر
    منم آخرین داستان رو خوندم و اگه این داستان رو به صورت جداگانه جایی خونده بودم به نظرم داستان ساده و خوبی میومد.
    خیلی واقع گرایانه بود و قابل لمس، احتمالا یک انسان با شرایط روحی سالم در مواجهه با یک شکست و ضربه خیلی سنگین همین مراحل رو طی می کنه، ترکیب یه دوست حمایت کننده و حال و هوای متضاد در تنهایی درونی و روابط اجتماعی هم با سادگی و صداقت نوشته شده بود ولی!
    به عنوان داستان پایانی یک مجموعه واقعا انتخاب خوبی نبود! یک پایان خوش هندی برای یک مجموعه بحران و آشوب!
    این نوع پایان ها باعث می شن یک حس ختم به خیر کننده در خواننده مانع فکر کردن به خطر هایی بشه که نویسنده سعی داشت با اغراق بیش از حد نمایش بده، من اگه جای نویسنده بودم شاید یک مجموعه داستان عادی تر رو با یک داستان پایانی بحرانی ختم می کردم که هم واقعی تر و قابل درک تر باشه و هم جایی برای فکر کردن برای خواننده باقی بذاره
    بچه ها منم از کتاب خوندن با شما خیلی لذت بردم و واقعا تجربه خوب و جدیدی بود، تا حالا پیش نیومده بود که در مورد چیزی که خوندم بنویسم که به لطف پریسان جون محقق شد، واقعا ازت تشکر می کنم پریسان جون و خواهش می کنم که این کار خوب رو ادامه بدی، من حتمن پایه هستم و پیشنهاد می کنم که داستان هایی با وزنه بیشتر رو ایندفعه انتخاب کنیم که جا برای نقد و صحبت بیشتری داشته باشه، بازم ممنون پریسان جون
  • ۱۱:۳۸   ۱۳۹۳/۱۰/۱۷
    avatar
    pari san
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|7775 |5225 پست
    زیباکده
    مهرنوش : 

    سلام و معذرت بابت تاخیر

    منم آخرین داستان رو خوندم و اگه این داستان رو به صورت جداگانه جایی خونده بودم به نظرم داستان ساده و خوبی میومد.

    خیلی واقع گرایانه بود و قابل لمس، احتمالا یک انسان با شرایط روحی سالم در مواجهه با یک شکست و ضربه خیلی سنگین همین مراحل رو طی می کنه، ترکیب یه دوست حمایت کننده و حال و هوای متضاد در تنهایی درونی و روابط اجتماعی هم با سادگی و صداقت نوشته شده بود ولی!

    به عنوان داستان پایانی یک مجموعه واقعا انتخاب خوبی نبود! یک پایان خوش هندی برای یک مجموعه بحران و آشوب!

    این نوع پایان ها باعث می شن یک حس ختم به خیر کننده در خواننده مانع فکر کردن به خطر هایی بشه که نویسنده سعی داشت با اغراق بیش از حد نمایش بده، من اگه جای نویسنده بودم شاید یک مجموعه داستان عادی تر رو با یک داستان پایانی بحرانی ختم می کردم که هم واقعی تر و قابل درک تر باشه و هم جایی برای فکر کردن برای خواننده باقی بذاره

    بچه ها منم از کتاب خوندن با شما خیلی لذت بردم و واقعا تجربه خوب و جدیدی بود، تا حالا پیش نیومده بود که در مورد چیزی که خوندم بنویسم که به لطف پریسان جون محقق شد، واقعا ازت تشکر می کنم پریسان جون و خواهش می کنم که این کار خوب رو ادامه بدی، من حتمن پایه هستم و پیشنهاد می کنم که داستان هایی با وزنه بیشتر رو ایندفعه انتخاب کنیم که جا برای نقد و صحبت بیشتری داشته باشه، بازم ممنون پریسان جون
    زیباکده
    من هم باهات راجع به پایان داستان که یکجور صافکاری ضربه های داستان های قبلیه موافقم .



    خواهش می کنم مهرنوش عزیزم . خوشحالم که شما همراهیم کردید و از این به بعد پررنگ تر هم پیش بریم انشاالله.

  • ۰۹:۵۲   ۱۳۹۳/۱۰/۲۲
    avatar
    pari san
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|7775 |5225 پست
    می بینم که کتابخونا رفتن تعطیلات
  • ۱۵:۵۹   ۱۳۹۳/۱۰/۲۳
    avatar
    pari san
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|7775 |5225 پست
    دوستای گلم



    نظرتون چیه که با هم کتاب زیر رو بخونیم ؟ خیلی تعریفش رو شنیدم .



    کنسرتویی به یاد یک فرشته







    اریک امانوئل اشمیت



    شراره شاکری







    انتشارات افراز



    مسموم کننده : زنی در دهکده که مظنون به کشتن سه شوهر سابق و دوست پسرش بوده اما تبرئه شده .



    بازگشت : به مرد ملوان خبر می دهند دخترش مرده و او که 4 دختر دارد سردرگم است خبر در مورد کدام یک از دخترانش است .



    کنسرتویی به یاد یک فرشته : دو پسر جوان پیانیست و و نوازنده ویالن که یکی آرام و مهربان و دیگری سرکش است .



    عشق در الیزه : کاترین و هنری عاشقانه ازدواج می کنند و هنری رئیس جمهور می شود و آنها به هم بی اعتنا می شوند .






    »»»»»»»»   بازم اگر بخواهید نظر سنجی بذارم






    بیاید با هم مجموعه های داستان کوتاه خوب رو بخونیم و نقد کنیم
  • leftPublish
  • ۱۶:۱۲   ۱۳۹۳/۱۰/۲۳
    avatar
    ساناز افشار
    چهار ستاره ⋆⋆⋆⋆|3627 |4913 پست
    به نظر کتاب جالبی می آد.
    اگه دوتا کتاب دیگم معرفی کنی تا بین اونا انتخاب کنیم فکر کنم بهتر باشه
  • ۱۶:۵۳   ۱۳۹۳/۱۰/۲۳
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    من از این نویسنده یه کتاب خوندم، الان اسمش دقیقا یادم نیست ولی امشب نگاه می کنم می گم، شیوه نوشتن دوست داشتنیی داره
  • ۱۶:۲۳   ۱۳۹۳/۱۰/۲۴
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    من قبلا نمایشنامه مهمانسرای 2 دنیا رو خوندم ازش
  • ۲۰:۳۳   ۱۳۹۳/۱۰/۲۴
    avatar
    مرمری
    یک ستاره ⋆|3490 |1935 پست
    وااااااااااااااای پریسان جون مرسی از پیشنهادت من این نویسنده رو دوست میدارم
    من به تازگی کتاب یک روز قشنگ بارانیش رو خوندم خیلی خوشم اومد تقریبا در مورد هر 5 داستانش که توصیف یک زن رو توی موقعیت های متفاوت میکرد من رو تحت تاثیر قرار داد و من احساساتی شدم

    یک روز قشنگ بارانی : که توصیف دختری بود که دقیقا از دوست پسراش نمیدونست چه انتظاری باید داشته باشه و هیچ چیز راضیش نمیکرد تا اینکه پسری باهاش آشنا شدو و عاشقش شد که انقدر محبتش رو به پای او ریخت که اون هم طرز فکرش تغییر کرد ... تعریف نمیکنم که بخونید و سوپرایز شید

    غریبه که داستان زنی موفق رو می گفت که نمیتونم تعریف کنم که میفهمین خیلی گشنگ بووووود

    اٌدِتِ معمولی که داستان زنی از طبقه ی پایین فرانسه رو نشون میداد که تنها امیدش به زندگی کتاب های یه نویسنده بود. اون بعد از مرگ شوهرش تنها با کتابهای این نویسنده میل به زندگی و امید بهش بازگشته بود و همه ی عمرش و وقتش رو وقف بچه هاش کرده بود که تنها تفریحش حضور در نشست های نویسنده ی مورد علاقش موقع معرفی کتاب جدیدش بود که این داستان هم در نوع خودش دوست داشتنی


    تقلبی داستان جالبی از یک عشق پنهان بین یک رییس شرکت و منشی اش که 25 سال طول کشیده بود و وقت جدا شدنشون رسیده بود و ماجراهایی که برای این منشی بعد از تنها شدنش پیش میاد و یک تابلوی پیکاسویی که تنها یادگاری بود که رییس شرکتش بهش داده بود و تقلبی از کار در اومده بود
    خیلی باحال بود آخر داستان خندتون میگیره

    زیباترین کتاب دنیا
    این داستان توصیفی از زندانی های زن معترض در زمان حکومت کمونیستی شوروی بود که معلوم نبود چی برسرشون میاد و همشون دارای فرزند دختر بودند که تنها آرزوشون نوشتن نامه به دخترهاشون بود حالا داستان میگه که چجوری تونستن نامه بنویسن و ...
    که خیلی جالب و عجیب بود
    کلا این کتاب رو خیلی دوست می دارم

    شما هم بخونید و لذت ببرید.
  • ۱۰:۰۲   ۱۳۹۳/۱۰/۲۷
    avatar
    pari san
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|7775 |5225 پست
    دوستان به من وقت بدید تا نظرسنجی رو آماده کنم
  • ۱۰:۰۳   ۱۳۹۳/۱۰/۲۷
    avatar
    pari san
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|7775 |5225 پست
    اگر کسی پیشنهادی برای نظرسنجی داره توی خصوصی به من اطلاعات کتاب رو بده
    ویرایش شده توسط pari san در تاریخ ۲۷/۱۰/۱۳۹۳   ۱۰:۰۳
  • ۱۲:۰۶   ۱۳۹۳/۱۰/۲۷
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    زیباکده
    مرمری : 

    وااااااااااااااای پریسان جون مرسی از پیشنهادت من این نویسنده رو دوست میدارم

    من به تازگی کتاب یک روز قشنگ بارانیش رو خوندم خیلی خوشم اومد تقریبا در مورد هر 5 داستانش که توصیف یک زن رو توی موقعیت های متفاوت میکرد من رو تحت تاثیر قرار داد و من احساساتی شدم



    یک روز قشنگ بارانی : که توصیف دختری بود که دقیقا از دوست پسراش نمیدونست چه انتظاری باید داشته باشه و هیچ چیز راضیش نمیکرد تا اینکه پسری باهاش آشنا شدو و عاشقش شد که انقدر محبتش رو به پای او ریخت که اون هم طرز فکرش تغییر کرد ... تعریف نمیکنم که بخونید و سوپرایز شید



    غریبه که داستان زنی موفق رو می گفت که نمیتونم تعریف کنم که میفهمین خیلی گشنگ بووووود



    اٌدِتِ معمولی که داستان زنی از طبقه ی پایین فرانسه رو نشون میداد که تنها امیدش به زندگی کتاب های یه نویسنده بود. اون بعد از مرگ شوهرش تنها با کتابهای این نویسنده میل به زندگی و امید بهش بازگشته بود و همه ی عمرش و وقتش رو وقف بچه هاش کرده بود که تنها تفریحش حضور در نشست های نویسنده ی مورد علاقش موقع معرفی کتاب جدیدش بود که این داستان هم در نوع خودش دوست داشتنی





    تقلبی داستان جالبی از یک عشق پنهان بین یک رییس شرکت و منشی اش که 25 سال طول کشیده بود و وقت جدا شدنشون رسیده بود و ماجراهایی که برای این منشی بعد از تنها شدنش پیش میاد و یک تابلوی پیکاسویی که تنها یادگاری بود که رییس شرکتش بهش داده بود و تقلبی از کار در اومده بود

    خیلی باحال بود آخر داستان خندتون میگیره



    زیباترین کتاب دنیا

    این داستان توصیفی از زندانی های زن معترض در زمان حکومت کمونیستی شوروی بود که معلوم نبود چی برسرشون میاد و همشون دارای فرزند دختر بودند که تنها آرزوشون نوشتن نامه به دخترهاشون بود حالا داستان میگه که چجوری تونستن نامه بنویسن و ...

    که خیلی جالب و عجیب بود

    کلا این کتاب رو خیلی دوست می دارم



    شما هم بخونید و لذت ببرید.

    زیباکده
    آفرین مرمری جون، خیلی عالی کتاب رو معرفی کرده طوری که می خواستم پیشنهاد کنم که همینو بخونیم که یهو یادم اومد که تو اینو خوندی!  من موافقم که یه کتاب از همین نویسنده بخونیم، پریسان جون زود بیا تا تنبل نشدیم، باید سعی کنیم 2-3 نفر دیگه رو هم به جمعمون اضافه کنیم.
  • ۱۳:۱۹   ۱۳۹۳/۱۰/۲۷
    avatar
    pari san
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|7775 |5225 پست
    آره عزیزم از دوستان دعوت کنید .بعلاوه من منتظر پیشنهاداتتون هستم
  • ۱۸:۲۸   ۱۳۹۳/۱۰/۲۹
    avatar
    مرمری
    یک ستاره ⋆|3490 |1935 پست
    من یکی از دوستام رو مجبور میکنم بیاد
  • ۱۸:۲۹   ۱۳۹۳/۱۰/۲۹
    avatar
    مرمری
    یک ستاره ⋆|3490 |1935 پست
    کی پس کتاب می خونییییم ؟؟؟ 
    ویرایش شده توسط مرمری در تاریخ ۲۹/۱۰/۱۳۹۳   ۱۸:۳۰
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان