۱۶:۲۰ ۱۳۹۲/۴/۱۱
عروسی خاله ام بود ...20 سال پیش ... من یه پیرهن ماکسی پوشیده بودم و به خیال خودم سوفیا لورنی بودم ...
از در تالار اومدیم بیرون دیدم چند تا از پسرهای فامیل پایین پله ها وایسادن .. اومدم عشوه و کرشمه بیام و باکلاس از پله ها بیام پایین تا اونا ببینن چه گل دختری تو فامیل دارن ...پاشنه کفشم به پایین دامنم گیر کرد و با مغز اومدم پایین
میخواستم بمیرم از خجالت ....