خیلییییی باحال بودن...مرسییی
تا مدتها بعد از یاد گرفتن خوندن و نوشتن از خوندن تابلوی مغازه ها و نوشته های روی شیشه مغازه ها ذوق مرگ میشدم!!
این که میگم تا مدتها منظورم تا کلاس سوم و چهارم دبستان ! نه فقط کلاس اول!!!
خلاصه، موقع خوندنشون هم اگه معنی هاشون رو نمیفهمیدم یهو قوه تخیلاتم بکار میفتاد و یه فیلنامه و داستانی به عنوان معنی ها تو ذهنم نقش میبست!!!!
یکی از این داستاهای تخیلی ذهن بیکار بنده در مورد معنی "دوزندگی اتومبیل" بود!!
تا مدت ها این عبارت رو اینجوری میخوندم: دو زندگی اتومبیل، و از اونجایی که باز ارتباط بین نوع وسایل داخل مغزه و اسم تابلوش را متوجه نمیشدم باز تخیلاتم یهو اکشن شد!!
تو ذهنم: خوب تو این مغازه ها چون وسایل ماشین ها رو مرده و خراب میارن و بعد سالمشون میکنن و میبرن بیرون خوب پس یعنی از یک زندگی به یک زندگی دیگه میرن واسه همین رو تابلو "دو زندگی" نوشته دیگه!!!!
جل الخالق!!!