خانه
8.56K

حکایت مخصوص خانمهای شاکی از مادر شوهر

  • ۰۸:۲۱   ۱۳۹۳/۹/۸
    avatar
    سه ستاره ⋆⋆⋆|4418 |3052 پست
    زیباکده
    مری موس : 

    معجون من پدرشوهرم بود،از روزی که به پدر شوهرم واقعیت مشکلات بین من و مادرشوهرم گفتم وحرف دلم زدم دیگه طلبکارم نیست ولی مادرشوهره،کارش زیر آبی رفتنه

    آقای مهندس هرکاری بکنی بازم ابروش همونجوری میمونه،ما شیرازیا به پیرزنهای بدجنس  میگیم : ننه فولاد زره
    زیباکده
    فکر کنم قبلاً تو یکی از مطالب در مورد مادر بزرگ خدا بیامرزم که سیستمش عروس کشون بود گفتم ولی بطور خلاصه :

    از بین 7 تا عروسی که داشت غیر عروس آخری همه یکی دو ماهه فراری شدن و از خونه مادر بزرگ رفتن 

    ولی عروس آخریه با محبت کاری کرد که همه حتی بچه هاش تعجب کردن

    محبت سنگ رو آب میکنه من که بهش اعتقاد دارم و طرفدارشم شما هم بیشتر سعی کنید انشاا... نتیجه میگیرید.

    موفق باشید
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان