خانه
3.03K

خاطرات اسارت

  • ۱۱:۰۶   ۱۳۹۵/۷/۸
    avatar
    دو ستاره ⋆⋆|3418 |2289 پست

    اولين روز بازجويي بود،يكي از بچه هاي خوزستان كه عرب بود به ما يك جمله عربي ياد داد (نعم سيدي ) و گفت عراقيها هرچي از شما پرسيدند بگيد "نعم سيدي" تا شما را كمتر اذيت كنند ؛ وقتي نوبت من شد بازجو يك سوال عربي از من پرسيد ، من در جواب گفتم "نعم سيدي " كه با سيلي بي رحمانه آن شخص مواجه شدم همين سوال دوباره از من پرسيده شد و من دوباره گفتم "نعم سيدي" وباز شديدتر از دفعه قبل مورد ضرب وشتم قرار گرفتم چندين بار اين سوال از ما پرسيده شد و من فقط در جواب مي گفتم" نعم سيدي " و هر بار شديدتر از بار قبل مورد نوازش مشت ولگد آنها قرار مي گرفتم ،من حیران مانده بودم که چرا اونا این کارو می کنند، تا اينكه آن اسيري كه اين جمله را به ما ياد داده بود تا مااز شكنجه در امان باشيم جلو آمد گفت تو پاسداري يا سرباز؟ ما هم گفتيم سرباز گفت او از تو مي پرسد" الحرس الخميني " و تو مي گويي " نعم سيدي "

    ومن تازه متوجه شدم عوض اينكه از زير شكنجه در برم موجب عصبانيت شديد آنها مي شوم

    .

    .
    کاربری به اسم نیلوفر نوشته ....خیلی باحالی . هنوزم مجردی ؟ اونم جواب داده متاهلم چهار تا فرزند دارم .

    .

    ویرایش شده توسط arnina در تاریخ ۸/۷/۱۳۹۵   ۱۱:۰۸
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان