خانه
45.3K

خاطرات خواستگاري تون

  • ۰۰:۵۹   ۱۳۹۳/۵/۲۲
    avatar
    کاربر جديد|64 |26 پست
    خودم منم بگم دگ
    البته خاطره براي روز خواستگاري خواهرم هستش من ٣ دبستان بودم تازه به تكليف رسيدن بودم شب خواستگاري خيلي سنتي و رسمي بود جو مجلسم سنگين منم كه كلان ادم جوگيري هستم چند روز از جشن تكليفم گذشت بود شب خواستگاري خواهرم چادر سر كردم
    توي اون جو سنگين مادر شوهر خواهرم به من گفت افرين چه دختر خوبي چادر سرش ميكنه چه قدر نجيب منم نه گذاشتم نه برداشتم بلند گفتم بله دگ مثل دختر شما كه نيستم اخه خواهر شوهر خواهرم همسن من بود قيافه همه اين طوري بودة
    وسط هاي مجلسم شيريني تعارف كردم باز أزم تعريف كردن بآلام به شوخي گفت موقع شوهر كردنش منم پرو گفتم من كه جهاز ندارم
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان