خانه
10.1K

داستانک های جالب

  • ۱۶:۲۹   ۱۳۹۳/۳/۱۲
    avatar
    دو ستاره ⋆⋆|6236 |2085 پست
    مرد ثروتمندی که مباشر خود را برای سرکشی اوضاع فرستاده بود ، پس از مراجعه مباشر ، از او پرسید :
    - از خانه چه خبر ؟
    مباشر : خبر خوشی ندارم قربان ! سگ شما مرد !!!
    - سگ بیچاره ! ولی چرا ؟؟؟ چه چیز باعث مرگ او شد ؟
    مباشر : پرخوری قربان !
    - پرخوری ؟ مگه چه غذایی به او دادید که تا این اندازه دوست داشت ؟
    مباشر : گوشت اسب قربان و همین باعث مرگش شد !
    - این همه گوشت اسب از کجا آوردید ؟
    مباشر : همه اسب‌های پدرتان مردند قربان !!!

    .- چه گفتی ؟ همه آنها مردند ؟
    مباشر : بله قربان !!! همه آنها از کار زیادی مردند !
    - برای چه این قدر کار کردند ؟
    مباشر : برای اینکه آب بیاورند قربان !!!
    - گفتی آب ؟ آب برای چه ؟
    مباشر : برای اینکه آتش را خاموش کنند قربان !!!
    - کدام آتش را ؟
    مباشر : آه قربان ! خانه پدر شما سوخت و خاکستر شد !!!

    - پس خانه پدرم سوخت ؟؟؟ علت آتش سوزی چه بود ؟
    مباشر : فکر میکنم که شعله های شمع باعث این کار شد قربان !
    - گفتی شمع ؟ کدام شمع ؟
    مباشر : شمع هایی که برای تشییع جنازه مادرتان استفاده شد قربان !!!
    - مادرم هم مرد ؟
    مباشر : بله قربان !!! زن بیچاره پس از وقوع آن حادثه سرش را زمین گذاشت و دیگر بلند نشد قربان !!!
    - کدام حادثه ؟
    مباشر : حادثه مرگ پدرتان قربان !
    - پدرم هم مرد ؟
    مباشر : بله قربان ! مرد بیچاره همین که آن خبر را شنید زندگی را بدرود گفت !
    - کدام خبر را ؟
    مباشر : خبرهای بد قربان ! بانک شما ورشکست شد و اعتبار شما از بین رفت و حالا بیش از یک سنت هم در این دنیا اعتبار ندارید !
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان