خانه
7.03K

دفترچه خاطرات بانو

  • ۰۸:۳۳   ۱۳۹۴/۱۰/۱۹
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|20254 |8895 پست
    ی صبح جمعه قشنگ رو با صدای مانیا شروع کردم...چقد خوبه روزایی که سرکار نمیرمو صب که پامیشم اولین صحنه روزم چهره خندونو قشنگ مانیاست...
    پادشیم ی صبحونه عاالیو چهارتایی خوردیم( منو حامدو مانیا و مامان حامد) بعدم شروع کردم به سرو سامون دادن وسایل مانیا...تند تند کارامو انجام دادم که برم با دخملی بازی کنم...
    مانیا دیگه داره کمکم راه میره ...تا تی تاتی...
    ظهر آماده شدیمو رفتیم خونه بابام ...نهار اونجا بودیم..ی ظهر جمعه عااالی کنار عشقای زندگیم...
    سر راه برگشت به خونه ی کیک تولد گرفتیم بمناسبت تولد برادر حامد و کلی سورپرایزش کردیم....شام همه خونه مامان حامد بودیم...
    ی روز خوبو گذروندم کنار خانواده ای که آرزوم سلامتیو خندشونه
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان