۰۸:۲۰ ۱۳۹۳/۷/۹
به همسرم اطمینان ندارم ... بیا تروخدا منو نصیحت کن
خیلی بهش علاقه دارم
همه ی زندگی منه
کاش می تونستم مثه همه ی خانم های کارمند بی خیال برم و راحت ...
خونه ویلایی مون خالی می مونه ....
قبلا هم یه ماجراهایی برام پیش اورد که اطمینانم رو بهش از دست دادم ...
توی خونه نشستم ...
کار خیلی خوبی گیرم اومده ولی دارم از دستش می دم
صبح ها دیر می ره از خونه بیرون ....
نمی دونم دردم رو به کی بگم ...
که سرزنشم نکنه ....
نی نی ام رو هم گذاشتم مهد ولی با این حال نرفتم ... توی برزخم ....
شوهرم هم علت ش رو نمی دونه ...