خودم با تمام وجود بهش همهیشششه وفادار بودم و عاشقانه تر از دیروز باهاش زندگی کردم .... این عین حقیقته واقعا اینجور کنارش زندگی کردم ....بدون همسرم می میرم ... اگه یه روز خدای نکرده بمیره تا آخر عمر نمی تونم جای خالیش رو با هیچ کس پر کنم هیچ وقت حتی فکرشو هم نمی تونم بکنم .... اما اون ... علی رغم اینکه علاقه ی زیادی هم بهم نشون می ده اینو از روی کاراش می تونم بفهمم کافیه چیزی رو ازش بخوام یا نخوام خودش مثه پروانه دورم می چرخه .... ولی اینقد مشنگه .... که اگه همین الان بیفتم بمیرم .... چند صباح بعد با دوشیزه ای مکرمه توی تالار خواهد رقصید....