۱۵:۴۷ ۱۳۹۳/۷/۹
خیلی تحقیر می کشم .... خانواده ی شوهرم خواهراش جاری ام همه شاغل اند .... بعد خیلی بد برخورد می کنند ... به خاطر این قضیه که من توی خونه نشستم ...
حالا اینا هیچییی ...
سرم داره می ترکه از درد ....
و بغض ....
با اینکه دلم نمی خواست برم و مردد بودم ولی الان انگار خوردم کرد مدیره ... یکشنبه که پیشش رفته بودم یه کلی تحویل گرفت خودش هم پیامک داده بود که بیا ...
بعد برنامه ای نوشت روی برگه داد دستم سه روز در هفته روزهای زوج .... بعد هم من زدم همه چی رو خراب کردم ...
خیلی کار راحتی بود یه اتاق با تمام تجهیزات داشت و مدرسه اش جای سوزن انداختن نداره از دانش آموز ...
این جای دیگه ای که نزدیک خونه است و الکی وقتم رو گذاشتم پاش ... می دونی چند تا دانش آموز داشت ؟؟؟ انسانی یکی ! دو تا ! تجربی کل سال ! 4 تا ! کله کله مدرسه 40 یا 50 تا .... با تایم بزرگسال بعداز ظهرش !!