یک داستان 18+
مردی توی کوپه قطار با یک خانم غریبه همسفر بوده.. شب خانمه میره تخت بالایی میخوابه و مرده تخت پایینی.. نصفه شب خانمه میگه: سردمه، کاش شما میتونستی میرفتی از مأمور قطار برام پتو میگرفتی.. مرده میگه: میخوای خانم امشب فرض کنیم زن و شوهر هستیم تا هردومون گرم شیم؟ خانمه که همچین بگی نگی از پیشنهاد بدش نیومده بوده میگه: باشه حاضرم.. مرده میگه: پس پاشو خودت برو پتو بگیر، برای منم یه چایی بیار.. شادی روح آدم منحرف صلوات….
اون 18+ هم دمای هوا بود
خجــــــالــــت بـکـــــش…
تسبیحمو بکنم تو چشت؟؟؟
مناااافق…
لابد از یارانه هم انصراف ندادی
__________