خانه
233K

رمان ایرانی " آغوش اجباری "

  • ۰۲:۵۱   ۱۳۹۶/۶/۱۹
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|2808 |5313 پست

    آغوش اجباری


    قسمت هشتاد و هشتم




    - صبح تو هم بخیر
    رفت دست و صورتش شست و اومد سر سفره نشست
    نگاهی بهم انداخت که تا عمق وجودمو سوزوند
    دو تا گودال پر از غم و حسرت تو چشاش بود ... نتونستم طاقت بیارم و سرمو زیر انداختم ..
    یه آه کشید و آروم آروم شروع کرد به لقمه گرفتن
    وفتی هردو صبحونمونو خوردیم ... سفره رو جمع کردم و رفتم ظرف ها رو شستم و از آشپزخونه اومدم بیرون ... داشتم می رفتم اتاقم که حسام صدام زد :
    - حنا
    برگشتم به روش
    - بله ؟
    دوباره آه کشید و گفت :
    - آماده شو ببرمت خونه بابات
    - باشه
    خواستم برم که دوباره صدام زد :
    - حنا
    - بله ؟
    - لباس زیاد بردار , اونجا می مونی
    - تو هم می مونی ؟
    - نه من می رم شهرستان
    با تعجب گفتم :
    - چرا ؟
    - یه سر به مامان بابام بزنم ... تو تو خونه تنها می مونی واسه همین می برمت خونه بابات
    - چقد می مونی مگه ؟
    - یه هفته
    بدون حرف رفتم تو اتاقم و یه چند دست لباس تو ساکم گذاشتم و چادرمو سر کردم رفتم بیرون
    تا رسیدن به خونه بابام , حرفی نزدیم ... وقتی داشتم پیاده می شدم , حسام گفت :
    - حنا
    برگشتم طرفش و بدون حرف بهش خیره شدم ... خودش ادامه داد :


    - دارم می رم که آزارت ندم ... باید فکرامو بکنم ببینم می تونم رهات کنم ... آزادت کنم
    با حرفی که زد , دلم لرزید ... دوست نداشتم اینجوری دلخور بشه ... هیچی در جواب حرفاش نگفتم ... از ماشین پیاده شدم و گفتم :
    - خدا به همرات
    - مواظب خودت باش حنا
    - ممنون
    در ماشینو بستم و زنگ در خونه رو فشار دادم ... وقتی در باز شد , برگشتم به پشت ... حسام هنوزم ایستاده بود ... وقتی رفتم تو خونه , صدای حرکت ماشینش اومد
    مامان با دیدن من و با دیدن ساک رنگش پرید ...
    گفت :
    - سلام دخترم

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان