خانه
102K

رمان ایرانی " قصه ی من "

  • ۱۲:۴۵   ۱۳۹۶/۱۰/۱۱
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|2808 |5313 پست

    قصه ی من 🌿 ❣️


    قسمت اول

    بخش سوم




    چادر مریم رو باد می برد روی هوا و موهای بلندش از زیر چادر معلوم می شد و انگار امین زیباترین منظره ی عالم رو تماشا می کرد ...
    مریم وقتی رسید در خونه خاله و احساس می کرد که آقا معلم پشت سرش داره میاد U حسابی حرصی بود ...
    بدون اینکه برگرده U در زد ...
    خاله ربابه درو باز کرد ... اونو دید ولی اعتنایی به مریم نکرد و صورتش از هم باز شد و گفت : سلام آقا معلم ... این طرفا ؟ منت گذاشتین , بفرمایید تو ...
    قبل از اینکه امین حرفی بزنه , مریم با حرص گفت: سلام خاله ...

    و از کنارش رد شد و رفت تو خونه ...
    امین که انگار جونشو ازش جدا می کردن ؛ همین طور مریم رو با نگاه دنبال می کرد ... گفت : ببخشید کدخدا هست ؟ یک کاری باهاش دارم ...
    خاله ربابه گفت : هنوز نیومده ... فرمایشی داشتین ؟

    با عجله گفت : باشه , باشه بعدا خدمت می رسم ... مرحمت شما زیاد ...
    و با سرعت از اونجا دور شد ...

    باز خودشو سرزنش کرد : ای بی عرضه ... چیکار می کنی ؟ مرد حسابی این چه رفتار احمقانه ای بود کردی ؟ ... اگر کدخدا خونه بود چی می خواستی بگی ؟ با این کارات دختر رو فراری می دی ...
    نه , باید یک فکر درست وحسابی بکنم ...


    امین نزدیک دو سال بود تو یک ده آباد و زیبا معلم شده بود ... پدرش تو بازار تهران فرش فروشی داشت و امین پسر ناخلفی از آب در اومده بود و اهل کتاب و قلم بود و از فرش فروختن متنفر ...
    اون دوست نداشت شغل پدرشو ادامه بده و برای همین که از دستش فرار کنه , با سپاه دانش رفته بود به اون روستا که درس بده و شعر بگه و مطالعه کنه ...
    امین تن به کاری که پدر گفته بود نمی داد و گیر کار اینجا بود که تنها پسر خانواده بود و چهار تا خواهر داشت ...



    ناهید گلکار

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان