خانه
41.5K

رمان ایرانی " یک اشتباه جزیی "

  • ۱۱:۴۴   ۱۳۹۶/۱۲/۴
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|2808 |5313 پست

    یک اشتباه جزیی 🌹


    قسمت یازدهم

    بخش چهارم




    صدای ضربات سست و کوتاه به در خونه , به من فهموند این دست کیارشه که به در می خوره ...

    با سرعتی که نمی تونم توصیف کنم , در و باز کردم ...
    اون تنها پشت در بود و صدای پای مسعود تو پله ها اومد و بعدم صدای باز و بسته شدن در کوچه ...


    تنها چیزی که تو وجودم شعله کشید , خشم بود و کینه ...
    کیارش رو بغل کردم و بوسیدم ... ولی انگار منجمد شده بودم ... زبونم نمی چرخید حرف بزنم ...
    خیلی طول کشید تا به خودم اومدم ... فکر کردم شاید اصلا خانم خزاعی و مدیر آژانس مسعود رو ندیدن ... شاید نرفتن ...

    دیگه چیزی برام مهم نبود ... زنگ زدم به آژانس و پرسیدم : میشه بفرمایید دیشب شما صالحی رو دیدین یا نه ؟
    گفت : خانم , بله ... ولی اجازه بدین , الان اینجا کسی هست بهتون زنگ می زنم ...
    گفتم : باشه ...

    گوشی رو قطع کردم ... باید می رفتم مهد ... نمی تونستم جلوی کیا گریه و زاری کنم , در حالی که خیلی دلم می خواست ...
    حال مناسبی نداشتم ولی مجبور بودم برم سر کار ...
    یعنی چی شده که مدیر نمی تونه جلوی بقیه بگه ؟ ...
    تا اونجا که می شد صبر کردم ولی زنگ نزد و کیارش رو برداشتم و از خونه رفتم بیرون ...
    ظهر با عجله برگشتم خونه ... پیغام گیر رو چک کردم ...

    گلسا و مامان زنگ زده بودن و کس دیگه ای نبود ...
    تا وقتی داشتم به کیا غذا می دادم , صدای زنگ در خونه بلند شد ... مدیر آژانس بود ...

    فورا لباس پوشیدم و رفتم دم در ...
    گفت : سلام خانم صالحی , ببخشید پشت تلفن نمی شد حرف زد ...

    من با نگاهی پر از سوال بهش خیره شده بودم ...
    ادامه داد : اونقدر شرمنده هستم که این وضعیت رو برای شما به وجود آوردم که روز و شبم رو نمی فهمم ...
    دیشب من و خانم خزاعی رفتیم در خونه ای که شما آدرس دادین ... یک خانم اومد دم در و بهشون گفتم که کی هستیم ...
    رفت تو خونه و کمی بعد برگشت و گفت : آقای صالحی نمی خواد با ما حرف بزنه , لطفا مزاحم نشین ...
    من اصرار کردم .لی درو بست و دیگه ام باز نکردن ...
    حالا هر کاری شما بگین من می کنم ... می خواین دوباره برم ؟ مثل اینکه ایشون خیلی عصبانیه ...
    گفتم : نه , لطفا دیگه کاری نداشته باشین ... ممنونم ... خودم یک کاریش می کنم ...



    ناهید گلکار

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان