خانه
41.5K

رمان ایرانی " یک اشتباه جزیی "

  • ۱۳:۵۳   ۱۳۹۶/۱۲/۶
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|2808 |5313 پست

    یک اشتباه جزیی 🌹


    قسمت دوازدهم

    بخش پنجم



    اون شب و فردای اون شب هم من خونه ی مامان موندم و صبح از همون جا رفتم مهد ...

    ولی دیگه منتظر مسعود نبودم و این انتظار جای خودشو به ترس از دیدن اون داده بود ... از ته دلم می خواستم ولم کنه ... نمی خواستم یک عمر با مردی مثل اون لجباز و بی منطق زندگی کنم ...

    حالا چشمم بیشتر روی عیب هاش که من سعی بر پوشوندن اون داشتم , باز شده بود و برخلاف گذشته که همش خوبی هاشو می دیدم , حالا عیب هاش جلوی چشمم میومد ...

    حالا می فهمیدم که مسعود هیچ وقت برای آشتی با من پیشقدم نشده بود و من از بس دوستش داشتم دلم نمی خواست باهاش قهر بمونم ...

    ولی حالا دیگه غرورم اجازه نمی داد و برای اونم عادت شده بود ...

    ظهر برگشتم خونه ... از دور ماشینش رو که جلوی در پارک کرده بود , دیدم ... خواستم برگردم ولی اون در حالی که چمدونش گذاشته بود روی پله , منو دید و اومد جلو ...



    ناهید گلکار

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان