نکته جالب این است که نسترن میگوید واقعا دوست ندارم برای مدت طولانی با همسرم قهر کنم، ولی وقتی مشکلی پیش میآید نمیدانم چگونه باید با او آشتی کنم. برای اینکه قهرهای کوچک مابه کینههای عمیق و طولانی تبدیل نشود، باید مهارت آشتی کردن را مانند دیگر مهارتهای زندگی بیاموزیم. اما ابتدا بدانیم قهر چیست و چرا ما در زندگی خود به این رفتار متوسل میشویم؟
قهر رفتاری است که ریشه در هیجان منفی توام با خشم و عصبانیت دارد و بسته به شدت و ضعف آن از چند ساعت تا سالیان سال ممکن است طول بکشد. قهر وضعی است که در آن فرد ارتباط عادی خود را با شخص یا افرادی خاص قطع میکند یا کاهش میدهد که معمولا نیز هنگام برآورده نشدن توقعات و انتظارات بهوجود میآید و هر چه این توقعات بیشتر باشد، میزان حساسیت و زودرنجی هم بیشتر شده و در نتیجه احتمال قهر هم افزایش مییابد.
این رفتار میتواند مثبت و منفی باشد، مثبت است اگر جانشین انتخابهای عجولانه و غیرمنطقی شود یا عاملی برای تادیب و مانع تسلیم شدن در برابر اوامر زورگویانه دیگری باشد؛ اما منفی و آسیبزاست اگر از روی انتقام، لجبازی و عدم گذشت و بخشش اتفاق بیفتد. قهر کردن معمولا با لجبازی تکمیل میشود و در اغلب موارد هدف از لجبازی این است که فردی که قهر کرده قصد دارد با این عمل خود، پیامی را به دیگری انتقال دهد که او را به اهدافش برساند؛ چنانچه اوضاع بر وفق مراد و انتظارات پیش نرود، لجبازی ادامه مییابد و بیشتر میشود. برخی افراد وقتی با کسی قهرمی کنند، تمام رفتار و حرکات منفی وی را با بزرگ نمایی کردن بد جلوه میدهند و به موضوع بحث دامن میزنند که نتیجه این رفتارهای ناپخته و کودکانه باعث بروز قهرهای طولانی مدت میشود.
قهر برای هر دو طرف سخت، تلخ، بسیار استرسزا و مایوسکننده است حتی اگر شخص با وارونه کردن احساسات خود قصد خوب و عادی جلوه دادن شرایط را داشته باشد، نباید فریب او را خورد، بیتردید او در شرایط خوبی قرار ندارد و انرژی روانی زیادی را از دست میدهد، پس دوست دارد سریعتر از فضای قهر بیرون بیاید، اما چون راه دیگری بلد نیست، مجبور میشود با فریب موقت خویش، در آن موقعیت باقی بماند.
ادامه قهر و لجبازی آزاردهنده است، بهگونهای که گاه به آسیبهای متعددی در زندگی فرد منجر میشود که بزرگترین آن از هم پاشیده شدن بنیان خانواده است، قهر همسران موجب ایجاد فاصله عاطفی بین آنها شده و به مرور زمان با طولانی شدن آن دلسردی بین آنها را افزایش میدهد، حتی فضای عشقورزی را به فضای همزیستی تبدیل میکند تا جایی که به جای مراودههای عاطفی و روانی، زوجین فقط خود را متعهد به انجام وظایف روزمره میدانند.
چه کسانی بیشتر قهر میکنند؟
قهر و لجبازی، دو رفتار مختلف است که در یک خصوصیات اخلاقی واحدی ریشه دارد، این دو، محصول خشم افراد درونگرا، کم جرات، ضعیف، کمرو و خجالتی، کم حرف، تودار و مرموز، پرتوقع و ناتوان در ابراز احساسات و عواطف است. البته قهر بهعنوان سلاحی برای بیان اعتراض و دلخوری میتواند از سوی هر کسی اتفاق بیفتد، اما از جانب کسانی که دارای ویژگیهای گفته شده هستند، بیشتر سر میزند، زیرا این افراد معمولا اهل احتیاط بوده و نمیتوانند هیجانات خود را کنترل و بیان کنند، ترس و نگرانیهای مخفی بسیاری دارند، توان ابراز وجود ندارند و نمیتوانند قاطعانه خواسته هایشان را بیان کرده و از نظر، ایده و عقیده خود دفاع کنند، اینها رفتاری خشونت آمیز، آشکار و قابل استنادی انجام نمیدهند که کسی بتواند محکوم و متهمشان کند، به همین دلایل قهر را انتخاب میکنند تا بیسرو صدا و بدون پرداخت هزینهای طرف مقابلشان را به ستوه آورند.
مردان از قانون همه یا هیچ استفاده میکنند یک رابطه یا از نظرشان کلا مختومه است یا ادامه دار، هیچ نقطه میانی در یک رابطه برای خودشان قائل نیستند و چون نسبت به زنان در ارتباط کلامی ضعف دارند، به همین دلیل نمیتوانند از قهر بهعنوان ابراز ناراحتی استفاده کنند
زنها بیشتر قهر میکنند یا مردها؟
نمیتوان دقیق گفت مردها بیشتر قهر میکنند یا زنان، ولی بین زنان و مردان در علت توسل به این رفتار تفاوت وجود دارد.
قهر واکنش تنبیهی برای نشان دادن نارضایتی است که زنان از قهر برای نمایش نارضایتی خود استفاده میکنند. زنان مشتاق نشان دادن عواطف و احساساتشان به محیط اطراف هستند، بنابراین با تصمیم به قهر سریعا میخواهند ثابت کنند که از مسالهای ناراحت هستند، در واقع یک زن با هدف جلب توجه طرف مقابل قهر میکند؛ از سوی دیگر زن برای بیان احساسات و عواطف خود از کلمات استفاده کرده و تصور میکند بدترین جریمه برای دیگران، محروم کردن آنها از حرف زدن است، اما این هرگز به معنی قطع کل رابطه نیست و آشتی کردن حتمی است، اما مردان از قانون همه یا هیچ استفاده میکنند یک رابطه یا از نظرشان کلا مختومه است یا ادامه دار، هیچ نقطه میانی در یک رابطه برای خودشان قائل نیستند و چون نسبت به زنان در ارتباط کلامی ضعف دارند، به همین دلیل نمیتوانند از قهر بهعنوان ابراز ناراحتی استفاده کنند، چون مانند آنها از گفتوگو نکردن ناراحت و اذیت نمیشوند، شاید به همین دلیل است که برخی از مردان اگر قهر کنند و در دور باطل لجبازی گرفتار شوند، دیگر کمتر حاضر به آشتی میشوند، حتی اگر به ضررشان تمام شود.
چرا قهر میکنیم؟
افرادی که زیاد قهر میکنند،عموما انتقاد ناپذیر و زودرنج هستند و اعتماد به نفس کمی دارند و از عزت نفس بالایی برخوردار نیستند. آنها هنگام رویارویی با مشکلات یا اختلاف عقیده با دیگران، احساس ترس و حقارت میکنند و به ناچار برای دفاع از خود و اجتناب از استرس و اضطراب، راهی جز قهر نمییابند، در حقیقت فرد با قهر و محل نگذاشتن به دیگری به نوعی از مساله فرار میکند که این خود نشانه ترس و ضعف شخصیتی فرد است.
نبود شناخت از یکدیگر
زن به بهانه این که همسرش به او توجهی ندارد و هر وقت به خانه میرسد فقط به فکر استراحت و تماشای برنامه دلخواه تلویزیونیاش است، با شوهرش بگومگو میکند و ترجیح میدهد قهر کند تا شاید همسرش رفتار اشتباه خود را اصلاح کند. در این مثال هدف زن نزدیک شدن به همسر و در کانون توجه او قرار گرفتن است، اما قهر کردن، مرد را متوجه چیز دیگری میکند (عادت همیشگیاش است، دلش از جایی دیگر پر است، امروز غرغرو شده است و...) که دقیقا برعکس نیاز و خواسته قلبی زن است.
بسیاری از ما هدفهایمان را گم کردهایم و از همدیگر شناختی نداریم، خودمحوریم و کلام و رفتارمان را بدون توجه به خواستهها، نیازها و انتظارات طرف مقابل مطرح میکنیم و نمیدانیم دقیقا از یکدیگر چه میخواهیم، طرف مقابلمان چطور فکر میکند و دوست دارد ما چگونه با او رفتار کنیم. در نتیجه تفاوت نگاه و نگرش نهتنها مشکلساز میشود، بلکه با احساس ناامیدی و یاس نیز همراه میشود. اگر به این مطلب آگاه شویم قطعا بسیاری از زمینههای اختلافات و سوءتفاهمها و در نتیجه قهرهای کوتاهمدت و گاه بلندمدت از زندگیهایمان حذف خواهد شد. در این مثال اگر زن به اندازه کافی شوهرش را بشناسد و بداند که مرد با نگاه کردن به تلویزیون و گوش کردن به اخبار، آرام آرام در فضای منزل قرار میگیرد و بعد از تجدید قوا، قطعا به او توجه خواهد کرد، هیچگاه برای جلب توجه و محبت همسرش متوسل به قهر نمیشود.