خانه
2.56M

شعر و شیدایی

  • ۱۷:۴۵   ۱۳۹۴/۹/۴
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28195 |24368 پست

                            

  • leftPublish
  • ۱۶:۳۲   ۱۳۹۴/۹/۷
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48381 |46689 پست
    مرز جنون

    کلماتم را
    در جوی سحر می‌شویم
    لحظه‌هایم را
    در روشنی باران‌ها


    تا برای تو شعری بسرایم، روشن
    تا که بی‌دغدغه بی‌ابهام
    سخنانم را
    در حضور باد
    این سالک دشت و هامون
    با تو بی‌پرده بگویم
    که تو را
    دوست می‌دارم تا مرز جنون

    دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی
  • ۱۶:۳۳   ۱۳۹۴/۹/۷
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48381 |46689 پست
    تو می‌مانی

    نمی‌میرد دلی کز عشق می‌گوید
    و دستانی که در قلبی، نهال مهر می‌کارد

    نمی‌خوابد دو چشم عاشق نور و طلوع روشن فردا
    و خاموشی ندارد، آن لبان آشنا، با ذکر خوبی‌ها


    نخواهد مُرد آن قلبی که در آن عشق جاوید است

    تو می‌مانی
    در آواز پرستوهای آزاد و رها
    آن سوی هر دیوار

    تو می‌خوانی
    بهاران با ترنم‌های هر باران

    تو می‌بینی
    گل زیبای باورهای نابت، غنچه خواهد کرد
    نهال پاک ایمانت، دوباره سبز خواهد شد
    نسیم صبح،
    عطر آن سلام مهربانت هدیه خواهد داد
    و با امواج دریا
    بوسه بر دستان ساحل میزنی با عشق

    تو را با مرگ کاری نیست
    تو، خاموشی نخواهی یافت

    الهی روح زیبا در بدن داری
    تو نامیرای جاویدی

    تو در هر شعله می‌مانی
    تو در هر کوچه باغ عاشقی
    با مهر می‌خوانی
    و آواز تو را
    حتی سکوتت را
    لبان مردمان شهر، می‌بوسد

    دوباره عشق می‌جوشد
    تو چون نوری
    سیاهی می‌رود،
    اما تو می‌مانی..

    کیوان شاهبداغی
  • ۱۶:۳۳   ۱۳۹۴/۹/۷
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48381 |46689 پست
    بی حضور تو

    در انتظار توام
    در چنان هوایی بیا
    که گریز از تو ممکن نباشد
    ..


    تو
    تمام تنهایی‌هایم را
    از من گرفته‌ای

    خیابان‌ها
    بی حضور تو
    راه‌های آشکار
    جهنم‌اند

    شمس لنگرودی
  • ۱۶:۳۴   ۱۳۹۴/۹/۷
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48381 |46689 پست
    درد بی درمان

    مثل گیسویی که باد آن را پریشان می‌کند
    هر دلی را روزگاری عشق ویران می‌کند

    ناگهان می‌آید و در سینه می‌لرزد دلم
    هرچه جز یاد تو را با خاک یکسان می‌کند

    با من از این هم دلت بی‌اعتناتر خواست، باش!
    موج را برخورد صخره کِی پشیمان می‌کند؟

    مثل مادر، عاشق از روز ازل حسرت‌کِش است
    هرکسی او را به زخمی تازه مهمان می‌کند

    اشک می‌فهمد غم افتاده‌ای مثل مرا
    چشم تو از این خیانت‌ها فراوان می‌کند

    عاشقان در زندگی دنبال مرهم نیستند
    درد بی‌درمان‌شان را مرگ درمان می‌کند

    مژگان عباسلو
  • ۱۶:۳۴   ۱۳۹۴/۹/۷
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48381 |46689 پست
    پشت دریاها

    قایقی خواهم ساخت،
    خواهم انداخت به آب.
    دور خواهم شد از این خاک غریب
    که در آن هیچ کسی نیست که در بیشه‌ی عشق
    قهرمانان را بیدار کند.


    قایق از تور تهی
    و دل از آرزوی مروارید،
    همچنان خواهم راند.
    نه به آبی‌ها دل خواهم بست
    نه به دریا – پریانی که سر از آب بدر می‌آرند
    و در آن تابش تنهایی ماهی‌گیران
    می‌فشانند فسون از سر گیسو‌هاشان.

    همچنان خواهم راند.
    همچنان خواهم خواند:
    «دور باید شد، دور.
    مرد آن شهر اساطیر نداشت.
    زن آن شهر به سرشاری یک خوشه‌ی انگور نبود.
    هیچ آیینه‌ی تالاری، سرخوشی‌ها را تکرار نکرد.
    چاله آبی حتی، مشعلی را ننمود.
    دور باید شد، دور.
    شب سرودش را خواند، نوبت پنجره‌هاست.»

    همچنان خواهم خواند.
    همچنان خواهم راند.

    پشت دریاها شهری است
    که در آن پنجره‌ها رو به تجلی باز است.
    بام‌ها جای کبوترهایی است، که به فواره‌ی هوش بشری می‌نگرند.
    دست هر کودک ده ساله‌ی شهر، شاخه‌ی معرفتی است.
    مردم شهر به یک چینه چنان می‌نگرند
    که به یک شعله، به یک خواب لطیف.
    خاک موسیقی احساس تو را می‌شنود
    و صدای پر مرغان اساطیر می‌آید در باد.

    پشت دریاها شهری است
    که در آن وسعت خورشید به اندازه ی چشمان سحرخیزان است.

    شاعران وارث آب و خرد و روشنی‌اند.

    پشت دریاها شهری است!
    قایقی باید ساخت.

    سهراب سپهری
  • leftPublish
  • ۱۶:۳۴   ۱۳۹۴/۹/۷
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48381 |46689 پست
    اسم دلم

    وقتی دلم به سمت تو مایل نمی‌شود
    باید بگویم اسم دلم، دل نمی‌شود

    دیوانه‌ام بخوان که به عقلم نیاورند
    دیوانه‌ی تو است که عاقل نمی‌شود

    تکلیف پای عابران چیست؟ آیه‌ای
    از آسمان فاصله نازل نمی‌شود

    خط می‌زنم غبار هوا را که بنگرم
    آیا کسی ز پنجره داخل نمی‌شود؟

    می‌خواستم رها شوم از عاشقانه‌ها
    دیدم که در نگاه تو حاصل نمی‌شود

    تا نیستی تمام غزل‌ها معلق‌اند
    این شعر مدتی‌ست که کامل نمی‌شود

    زنده‌یاد نجمه زارع
  • ۱۶:۳۴   ۱۳۹۴/۹/۷
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48381 |46689 پست
    وفای شمع

    مردم از درد نمی‌آیی به بالینم هنوز
    مرگ خود می‌بینم و رویت نمی‌بینم هنوز

    بر لب آمد جان و رفتند آشنایان از سرم
    شمع را نازم که می‌گرید به بالینم هنوز


    آرزو مرد و جوانی رفت و عشق از دل گریخت
    غم نمی‌گردد جدا از جان مسکینم هنوز

    روزگاری پا کشید آن تازه گل از دامنم
    گل به دامن می‌فشاند اشک خونینم هنوز

    گر چه سر تا پای من مشت غباری بیش نیست
    در هوایش چون نسیم از پای ننشینم هنوز

    سیم‌گون شد موی غفلت همچنان بر جای ماند
    صبح‌دم خندید من در خواب نوشینم هنوز

    خصم را از ساده‌لوحی دوست پندارم رهی
    طفلم و نگشوده چشم مصلحت‌بینم هنوز

    رهی معیری
  • ۱۶:۳۵   ۱۳۹۴/۹/۷
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48381 |46689 پست
    جای تو خالیست

    برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست
    گویی همه خوابند، کسی را به کسی نیست

    آزادی و پرواز از آن خاک به این خاک
    جز رنج سفر از قفسی تا قفسی نیست


    این قافله از قافله سالار خراب است
    اینجا خبر از پیش‌رو و باز پسی نیست

    تا آینه رفتم که بگیرم خبر از خویش
    دیدم که در آن آینه هم جز تو کسی نیست

    من در پی خویشم، به تو بر می‌خورم اما
    آن‌سان شده‌ام گم که به من دسترسی نیست

    آن کهنه درختم که تنم زخمی برف است
    حیثیت این باغ منم، خار و خسی نیست

    امروز که محتاج توام، جای تو خالی است
    فردا که می‌آیی به سراغم نفسی نیست

    در عشق خوشا مرگ که این بودن ناب است
    وقتی همه‌ی بودن ما جز هوسی نیست

    هوشنگ ابتهاج
  • ۱۶:۳۵   ۱۳۹۴/۹/۷
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48381 |46689 پست
    در گلستانه

    دشت‌هایی چه فراخ!
    کوه‌هایی چه بلند
    در گلستانه چه بوی علفی می‌آمد!

    من در این آبادی، پی چیزی می‌گشتم:
    پی خوابی شاید،
    پی نوری، ریگی، لبخندی.


    پشت تبریزی‌ها
    غفلت پاکی بود که صدایم می‌زد

    پای نی‌زاری ماندم، باد می‌آمد، گوش دادم:
    چه کسی با من، حرف می‌زد؟

    سوسماری لغزید.
    راه افتادم.
    یونجه‌زاری سر راه.

    بعد جالیز خیار، بوته‌های گل رنگ
    و فراموشی خاک.

    لب آبی
    گیوه‌ها را کندم، و نشستم، پاها در آب:
    من چه سبزم امروز
    و چه اندازه تنم هوشیار است!

    نکند اندوهی، سر رسد از پس کوه.
    چه کسی پشت درختان است؟

    هیچ، می‌چرخد گاوی در کرت
    ظهر تابستان است.
    سایه‌ها می‌دانند، که چه تابستانی است.

    سایه‌هایی بی لک،
    گوشه‌ی روشن و پاک،
    کودکان احساس! جای بازی این‌جاست.

    زندگی خالی نیست:
    مهربانی هست، سیب هست، ایمان هست.

    آری
    تا شقایق هست، زندگی باید کرد.

    در دل من چیزی است، مثل یک بیشه نور، مثل خواب دم صبح
    و چنان بی‌تابم، که دلم می‌خواهد
    بدوم تا ته دشت، بروم تا سر کوه.

    دورها آوایی است، که مرا می‌خواند..

    سهراب سپهری
  • ۱۶:۳۵   ۱۳۹۴/۹/۷
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48381 |46689 پست
    آواره

    دوستت دارم پریشان‌، شانه می‌خواهی چه کار؟
    دام بگذاری اسیرم‌، دانه می‌خواهی چه کار؟

    تا ابد دور تو می‌گردم‌، بسوزان عشق کن‌
    ای که شاعر سوختی‌، پروانه می‌خواهی چه کار؟


    مردم از بس شهر را گشتم یکی عاقل نبود
    راستی تو این همه دیوانه می‌خواهی چه کار؟

    مثل من آواره شو از چاردیواری درآ!
    در دل من قصر داری‌، خانه می‌خواهی چه کار؟

    خرد کن آیینه را در شعر من خود را ببین
    شرح این زیبایی از بیگانه می‌خواهی چه کار؟

    شرم را بگذار و یک آغوش در من گریه کن‌
    گریه کن پس شانه‌ی مردانه می‌خواهی چه کار؟

    مهدی فرجی
  • leftPublish
  • ۱۶:۳۶   ۱۳۹۴/۹/۷
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48381 |46689 پست
    زهر شیرین

    تو را من زهر شیرین خوانم ای عشق،
    که نامی خوش‌تر از اینت ندانم.
    وگر – هر لحظه – رنگی تازه گیری،
    به غیر از زهر شیرینت نخوانم.


    تو زهری، زهر گرم سینه‌سوزی،
    تو شیرینی، که شور هستی از توست.
    شراب جام خورشیدی، که جان را
    نشاط از تو، غم از تو، مستی از توست.

    بسی گفتند: – «دل از عشق برگیر!
    که: نیرنگ است و افسون است و جادوست!»
    ولی ما دل به او بستیم و دیدیم
    که او زهر است، اما … نوشداروست!

    چه غم دارم که این زهر تب‌آلود،
    تنم را در جدایی می‌گدازد
    از آن شادم که در هنگامه‌ی درد،
    غمی شیرین دلم را می‌نوازد.

    اگر مرگم به نامردی نگیرد:
    مرا مهر تو در دل جاودانی‌ست.
    وگر عمرم به ناکامی سرآید؛
    تو را دارم که مرگم زندگانی‌ست.

    فریدون مشیری
  • ۱۶:۴۲   ۱۳۹۴/۹/۷
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28195 |24368 پست
    فدای چشم قشنگت تمام بود و نبودم
    ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﻏﺰﻝ ﮐﻪ ﺳﺮﻭﺩﻡ ﺑﻔﮑﺮ ﭼﺸﻢ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻡ

    ﮐﺠﺎ ﺭﻭﻡ ﮐﻪ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻧﺸﺎﻧﯽ
    ﻏﻤﺖ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﺠﺎﻧﻢ ، ﺗﺐ ﺍﺕ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭﺟﻮﺩﻡ

    ﺑﺨﻮﺍﻥ ﺗﺮﺍﻧﻪ ﯼ ﻧﺮﻣﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺒﺎﺭﻡ
    ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺒﺎﺭﻡ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻏﺰﻝ ﮐﻪ ﺳﺮﻭﺩﻡ

    ﺑﻪ ﺗﯿﺮ ﺑﺮﻕ ﻧﮕﺎﻫﺖ ، ﺑﻪ ﺑﻐﺾ ﺧﻨﺠﺮ ﺁﻫﺖ
    ﺑﮑﺶ ﺗﺮﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﺗﺎﺭﻡ ، ﺑﺰﻥ ﺷﺮﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﭘﻮﺩﻡ

    ﺷﮑﺎﺭ ﻃﻌﻨﻪ ﯼ ﭼﺸﻤﺖ ، ﻫﻨﻮﺯ ﺯﺧﻢ ﺗﻮ ﺩﺍﺭﺩ
    ﻣﺼﻤﻢ ﮐﻪ ﺑﯿﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺻﺮﻑ ﭼﺸﻤﻪ ﯼ ﺭﻭﺩﻡ
  • ۱۶:۴۳   ۱۳۹۴/۹/۷
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48381 |46689 پست
    موج عاشق

    دنبال من می‌گردی و حاصل ندارد
    این موج عاشق کار با ساحل ندارد

    باید ببندم کوله بار رفتنم را
    مرغ مهاجر هیچ جا منزل ندارد


    من خام بودم، داغ دوری پخته ام کرد
    عمری که پایت سوختم قابل ندارد

    من عاشقی کردم تو اما سرد گفتی:
    از برف اگر آدم بسازی دل ندارد

    باشد ولم کن باخودم تنها بمانم
    دیوانه با دیوانه ها مشکل ندارد

    شاید به سرگردانی ام دنیا بخندد
    موجی که عاشق می‌شود ساحل ندارد

    مهدی فرجی
  • ۱۶:۴۳   ۱۳۹۴/۹/۷
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48381 |46689 پست
    آینه

    گرچه چشمان تو جز در پی زیبایی نیست
    دل بکن! آینه این قدر تماشایی نیست

    حاصل خیره در آینه شدن‌ها آیا
    دو برابر شدن غصه تنهایی نیست؟!


    بی‌سبب تا لب دریا مکشان قایق را
    قایقت را بشکن! روح تو دریایی نیست

    آه در آینه تنها کدرت خواهد کرد
    آه! دیگر دمت ای دوست مسیحایی نیست

    آنکه یک عمر به شوق تو در این کوچه نشست
    حال وقتی به لب پنجره می‌آیی نیست

    خواستم با غم عشقش بنویسم شعری
    گفت: هر خواستنی عین توانایی نیست

    فاضل نظری
  • ۱۶:۴۳   ۱۳۹۴/۹/۷
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48381 |46689 پست
    دانه های دل

    دلم را چون اناری کاش یک شب دانه می کردم
    به دریا می زدم در باد و آتش خانه می کردم

    چه می شد آه ای موسای من، من هم شبان بودم
    تمام روز و شب زلف خدا را شانه می کردم


    نه از ترس خدا، از ترس این مردم به محرابم
    اگر می شد همه محراب را میخانه می کردم

    اگر می شد به افسانه شبی رنگ حقیقت زد
    حقیقت را اگر می شد شبی افسانه می کردم

    چه مستی ها که هر شب در سر شوریده می افتاد
    چه بازی ها که هر شب با دل دیوانه می کردم

    یقین دارم سرانجام من از این خوبتر می شد
    اگر از مرگ هم چون زندگی پروا نمی کردم

    سرم را مثل سیبی سرخ صبحی چیده بودم کاش
    دلم را چون اناری کاش یک شب دانه می کردم

    علیرضا قزوه
  • ۱۶:۴۵   ۱۳۹۴/۹/۷
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28195 |24368 پست
    لبخند که میزنی …

    پر میشوم از بهانه های خواستنت

    پر میشوم از طنین خوش صدای نفسهایت

    و زمزمه های در گوشی !
  • ۱۶:۴۶   ۱۳۹۴/۹/۷
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48381 |46689 پست
    تا کی به تمنای وصال تو یگانه

    تا کی به تمنای وصال تو یگانه
    اشکم شود، از هر مژه چون سیل روانه
    خواهد به سر آید، شب هجران تو یا نه
    ای تیر غمت را دل عشاق نشانه


    جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه

    رفتم به در صومعه‌ی عابد و زاهد
    دیدم همه را پیش رخت، راکع و ساجد
    در میکده، رهبانم و در صومعه، عابد
    گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد

    یعنی که تو را می‌طلبم خانه به خانه

    روزی که برفتند حریفان پی هر کار
    زاهد سوی مسجد شد و من جانب خمار
    من یار طلب کردم و او جلوه‌گه یار
    حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار

    او خانه همی جوید و من صاحب خانه

    هر در که زنم، صاحب آن خانه تویی تو
    هر جا که روم، پرتو کاشانه تویی تو
    در میکده و دیر که جانانه تویی تو
    مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو

    مقصود تویی، کعبه و بتخانه بهانه

    بلبل به چمن، زان گل رخسار نشان دید
    پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید
    عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید
    یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید

    دیوانه منم، من که روم خانه به خانه

    عاقل، به قوانین خرد، راه تو پوید
    دیوانه، برون از همه، آیین تو جوید
    تا غنچه‌ی بشکفته‌ی این باغ که بوید
    هر کس به زبانی، صفت حمد تو گوید

    بلبل به غزلخوانی و قمری به ترانه

    بیچاره بهایی که دلش زار غم توست
    هر چند که عاصی است، زخیل خدم توست
    امید وی از عاطفت دم به دم توست
    تقصیر خیالی به امید کرم توست

    یعنی که گنه را به از این نیست بهانه

    شیخ بهایی
  • ۱۶:۴۶   ۱۳۹۴/۹/۷
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28195 |24368 پست
    ﻣﻦ ﺑﻪ ﻣﻬﻤﺎﻧﯽ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺗﻮ ﻋﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩﻡ
    ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺭﺍ ﺑﺨﺪﺍ ﺧﻮﺏ ﺭﻋﺎﯾﺖ ﮐﺮﺩﻡ

    ﺁﻣﺪﻡ ﭘﺸﺖ ﻫﻤﺎﻥ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﯼ ﻫﺮ ﺭﻭﺯﯼ
    ﺑﺎﺯ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﯼ ﺑﺴﺘﻪ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﮐﺮﺩﻡ

    ﺗﻮ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﻏﭽﻪ ﻫﻢ ﺻﺤﺒﺖ ﮔﻠﻬﺎ ﺑﻮﺩﯼ
    ﻣﻦ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﮔﻞ ﺳﺮﺥ ﺣﺴﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩﻡ

    ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﭼﺸﻢ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻬﺮ ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ
    ﭘﺸﺖ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﺗﻮ ﺍﻗﺎﻣﺖ ﮐﺮﺩﻡ

    ﻣﻦ ﮐﻪ ﺍﻓﺴﺎﻧﻪ ﯼ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﺷﺪﻡ ﭼﺸﻢ ﺗﺮﺍ
    ﻓﻘﻂ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﯾﮏ ﻋﺸﻖ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﮐﺮﺩﻡ

    ﺁﻧﻘﺪﺭﻫﺎ ﮐﻪ ﺗﻮ ﮔﻔﺘﯽ ﺩﻝ ﻣﻦ ﻣﺸﮑﻞ ﻧﯿﺴﺖ
    ﺩﯾﺪﯼ ﺁﻧﺮﺍ ﭼﻘﺪﺭ ﺳﺎﺩﻩ ﺭﻭﺍﯾﺖ ﮐﺮﺩﻡ

    ﺑﺎﺯ ﺩﻟﮕﯿﺮ ﺷﺪﯼ ﺍﺯ ﺣﺮﮐﺎﺗﺖ ﭘﯿﺪﺍﺳﺖ
    ﺑﺎﺯ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﻩ ﺟﺴﺎﺭﺕ ﮐﺮﺩﻡ.. 
  • ۱۶:۴۶   ۱۳۹۴/۹/۷
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28195 |24368 پست
    دایما حرف دلم را با غزل در میکنم

    بار دیگر ،گر نفهمد،جان تو شر میکنم
  • ۱۶:۴۶   ۱۳۹۴/۹/۷
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48381 |46689 پست
    هنگام رسیدن

    ای آرزوی اولین گام رسیدن
    بر جاده‌های بی‌سرانجام رسیدن

    کار جهان جز بر مدار آرزو نیست
    با این همه دل‌های ناکام رسیدن


    کی می‌شود روشن به رویت چشم من، کی؟
    وقت گل نی بود هنگام رسیدن؟

    دل در خیال رفتن و من فکر ماندن
    او پخته‌ی راه است و من خام رسیدن

    بر خامی‌ام نام تمامی می‌گذارم
    بر رخوت درماندگی نام رسیدن

    هرچه دویدم جاده از من پیش‌تر بود
    پیچیده در راه است ابهام رسیدن

    از آن کبوترهای بی‌پروا که رفتند
    یک مشت پر جا مانده بر بام رسیدن

    ای کال دور از دسترس! ای شعر تازه!
    می‌چینمت اما به هنگام رسیدن

    قیصر امین پور
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان