صحبت های جنجالی "الهام چرخنده" درباره اسید پاشی

آهو : 

من آدمیم که همیشه تو زندگیم سعی میکنم به نظر دیگران احترام بذارم حتی اگه صد در صد مخالف با عقاید و نظرات خودم باشه اما آدمیم هستم که به خدا و دینم علاقه ی زیادی دارم نمیگم مذهبی هستم چون علاقه داشتن با عمل کردن خیلی فاصله داره که متاسفانه من در میانه ی راه هم نیستم اما تعصبی که به دینم دارم باعث میشه با بعضی از نظرات و رفتارها به شدت مخالفت کنم و حتی محکومشون کنم . به خاطر همین اگه گلشیفته لخت بشه میگم آدمیزاده حق داره هر جور دوست داره زندگی کنه اما اگه مثلا فلان آخوند دزدی کنه دیگه نمیگم آدمیزاده چون با لباسی که تنشه داره با دین بازی میکنه و تنها چیزی که منو آزار میده دیدن آدماییه که از دین یه نردبون واسه خودشون میسازنو تا میتونن ازش بالا میرن . کم نیستن جوونایی که با دیدن همچین آدمایی دین گریز شدن و اسم خدا که میاد به جای عشق, کینه ی آدمای به ظاهر خدا دوست میاد تو دلشونو فرار میکنن . من از دل این خانوم خبر ندارم ولی اگه این خانوم یا هر کس دیگه ای بخواد با چادر و زهرا و حسین کردن واسه خودش شهرتی بدست بیاره و با احساسات جوونای مردم بازی کنه دیگه نمیگم به خودش مربوطه .

بهار(مامان علی کوچولو) : 

آهو جان من معتقدم آدمیزاد حق نداره هر جور دلش میخواد رفتار کنه چون هرج و مرجی میشه که دیگه قابل درست شدن نیست مثل همین الان که خیلی ها حق خودشون میدونن بر خلاف مقررات شرعی و عرفی رفتار کنن



شاید بهتر باشه بگیم آدمیزاد میتونه هر جور دوست داره رفتار کنه



حق داشتن یه چیزه دیگس



و اونهایی هم که به نام دین و با کمک دین خیلی کار هارو با دورویی انجام میدن حق این کارو ندارن

بهزاد لابی : 

سلام دوستان بحث خوب و کاملی بود و از خوندنش لذت بردم. تقریبا همه جور نظری توی این بحث مطرح شد و هر کدوممون با دید خودش نقاط قوت و ضعف هر دیدگاهی رو سنجید. امیدوارم بازم از این بحث های آرام و محترمانه اینجا زیاد ببینیم



نظر شخصی من هم در مورد این مسائل این هست که معمولا جوامع با توجه به آستانه تحمل و قدرت فرهنگی خودشون میتونن طیف های مختلفی از نگاه ها و فرهنگ ها رو در خودشون جای بدن، بدون اینکه این طیف ها مشکل حادی برای هم بوحود بیارن.

مورد بعدی هم این هست که ما توی هر جامعه ای که هستیم یک توازنی بین آزادی و امنیت بوجود میاریم. در واقع ما انسانها با وجود آوردن جوامع و قوانین سعی کردیم که داوطلبانه بخشی از آزادیمون رو بدیم و به جاش امنیت بگیریم. مثال ساده ش حتی چراغ راهنمایی هست. انسانها ذاتن دوست ندارن که سر چهارراه توقف کنند! اما این آزادی رو دادن و در عوضش امنیت و آسایش گرفتن که خطر کمتری بوجود بیاد.

حالا بازم جوامع مترقی میتونن از امنیت و آزادی بیشتری برخوردار باشند و جایی که همه انسانها از حقوق برابر برخوردار باشن اتفاقا خوبی ها اخلاقی، دینی و ... بهتر خودشون رو نشون میده.

در برابرش وقتی جامعه ای به گروه خاصی امکانات بیشتری چه از نظر مادی، چه از نظر قدرت های خاص اختصاص میده، کم کم اون جامعه رو به زوال میره.

بهار(مامان علی کوچولو) : 

مدل حرفهاتون مثل استاد های دانشگاه بود آفرین

آهو : 

ایشششششششش پررو ش نکن بهار جون الان دوباره توهم میزنه