خانه
× برای دیدن جدیدترین مطالب این تاپیک اینجا کلیک کنید و برای دیدن صفحه ابتدایی، این پنجره را ببندید.
برای دیدن صفحات دیگر، بر روی شماره صفحه در شمارنده بالا کلیک کنید.
مشاهده جدیدترین مطالب این تاپیک
35.7K

قرآن کتاب زندگی

  • ۲۳:۱۰   ۱۳۹۳/۳/۱۱
    avatar
    کاربر جديد|97 |44 پست
    بسم الله الرحمن الرحیم

    دوستان انشاالله تو این تاپیک می خواهیم راجع به قرآن صحبت کنیم و نکاتی رو که از قرآن میدونیم به هم یاد بدیم.

    اولین نکته ای هم که می خوام بگم راجع به همین آیه بسم الله الرحمن الرحیم است.

    می دونید که توی احادیث داریم اگر کاری با نام خدا شروع نشه ابتر می مونه. یعنی اون کار از بین میره و نتیجه و خروجی مورد نظرمون رو بهمون نمی ده.

    شاید یک دلیلش این باشه که رحمانیت خدا فراتر از ابن ترجمه مهربانیه که ما می کنیم. رحمانیت یعنی حیات بخشی، ایجاد جریانی از حیات که به واسطه اون موجودات موجود می شند. خوب حالا اگر چیزی شامل این رحمانیت نشه یعنی حیات نداره یعنی موجود نیست پس از بین می ره و اثر نداره.



  • leftPublish
  • ۰۱:۰۷   ۱۳۹۳/۳/۱۲
    avatar
    صورتــــــــــــــــی
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|18882
    نیل جون موضوع خوبیه لطفا ادامه بده...
  • ۰۸:۲۹   ۱۳۹۳/۳/۱۲
    avatar
    null
    کاربر جديد|97 |44 پست
    اعتقاداتی که راجع به قرآن باید داشته باشیم

    وقتی که به قرآن مراجعه می کنیم ممکنه پیش فرض ها و اعتقاداتی راجع به قرآن داشته باشیم که لازمه یکبار ابنها را پیش خودمون مرور کنیم و با اعتقادات درست به قرآن مراجعه کنیم.
    یکی از اعتقاداتی که به عنوان یک مسلمان باید نسبت به قرآن داشته باشیم این است قرآن کتابی نیست که محدود به زمان خاصی باشه . یعنی نباید اینطور فکر کنیم که کل قرآن یا بخش هایی از قرآن متعلق به دوره خاصی بوده و الان به درد ما نمی خوره. بلکه قرآن دارای جریان است. مثل رودخانه ای که ممکنه هزاران سال جریان داشته باشه و هر روز آدما می تونن از آبش بخورن بدون اینکه آبش راکد شده باشه یا گندیده باشه، قرآن هم کتابیه که جریان داره و چه ما و چه قبلی های ما و چه بعدی های ما همه می تونن از قرآن استفاده کنند. نه از بخشی از قرآن بلکه ار همه قرآن.
    پس اگر مطلب یا داستانی هم هست که مربوط به زمان خاصیه و در قرآن اومده حتما نکات و درسهایی توش هست که برای همه زمانها قابل استفاده است.
    پس از این به بعد که قرآن می خونیم یادمون باشه این کتابیه که هزار سال قبل از ما خونده شده و هزاران سال بعد از ما هم خونده میشه.

    یا علی
    ویرایش شده توسط null در تاریخ ۱۲/۳/۱۳۹۳   ۰۸:۳۵
  • ۱۹:۴۲   ۱۳۹۳/۳/۱۶
    avatar
    null
    کاربر جديد|97 |44 پست

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

    وَالْعَصْرِ ﴿۱

    إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ ﴿۲

    إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿۳

    عصر به معنی فشردن و استخراج محتوا و نتیجه چیزی با فشردن آن است.

    مثلاً اگر لباس خیسی را برای اینکه آبش گرفته شود فشار دهیم (بچلانیم) برایش واژه عصر به کار می‌رود.

    اینکه به فاصله بین بعد از ظهر و شب هم عصر می‌گوییم برای این است که زمان محدود و فشرده ای است که انسان خروجی کار روزانه ش را در آن می‌بیند.

    اینکه به یک محدوده زمانی هم می‌گوییم عصر (مثلاً عصر دیجیتال) برای این  است که انگار کل آن زمان را فشرده کردیم و فقط به یک ویژگی یا محتوا و نتیجه حاصل از آن زمانه کار داریم. مثلاً اگر می‌گوییم عصر حجر کاری نداریم در آن 10000 سال چه خبر بوده بلکه انگار کل زمان را فشرده کردیم و فقط یک ویژگی‌اش مد نظرمان است.

    زندگی انسان هم می‌تواند مصداق کلمه عصر باشد. شما در هر لحظه ای که به گذشته زندگی خودتان نگاه کنید انگار که اصلاً زمانی بر شما نگذشته و تنها دستاوردها و خروجی‌های زندگی‌تان را می‌بینید. انگار که همه زندگی فشرده شده و فقط تبدیل شده به همین لحظه ای که در آن هستید.

    حالا خدا در این سوره مبارکه به این ویژگی زندگی انسان قسم می‌خورد و می‌گوید قسم به عصر که شما در خسر هستید.

    خسران حالتی است که انسان اصل سرمایه ش را از دست می‌دهد. یک وقتی انسان یک معامله ای می‌کند که سود نمی‌کند اما یک وقتی حتی سرمایه ش را هم از دست می‌دهد. این حالت خسران است.

    خوب حالا اصل سرمایه انسان چیست؟ عمر انسان. هر چیز دیگری هم که انسان دارد مثل مال و موقعیت و ... با خرج کردن زمان و عمر به دست می‌آید. حتی اگر انسان هیچ کاری هم نکند باز عمرش می‌رود و کم می‌شود. پس واقعاً انسان در خسران است. چون در هر لحظه دارد اصل سرمایه ش را از دست می‌دهد و حتی اگر به فرض همه لحظاتش را هم به خوبی استفاده کند اما باز نمی‌تواند عمر را بر گرداند.

    پس در انتهای روز یا انتهای عمر وقتی انسان به گذشته خودش نگاه می‌کند می‌بیند سرمایش را از دست داده. والعصر ان الانسان لفی خسر.

    اما خوب اگر این‌طور بود که ول معطل بودیم. از آنجا که ول معطل نیستیم و خدا هم حکیم است پس باید کارهایی باشد که ارزش این را دارند که آدم عمرش را که سرمایه‌اش است را بدهد و آن کارها را انجام دهد. پس حتماً معامله ای هست که در آن زیان وجود ندارد. اینجاست که بقیه سوره مطرح می‌شود.

    یعنی قسم به عصر که انسان در خسران است مگر اینکه یکی از این 4 استفاده را از عمرش بکند. عمرش را بدهد و این کارها را بکند: إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ 

    ایمان، عمل صالح، تواصی به حق و تواصی به صبر.

     
    ویرایش شده توسط null در تاریخ ۱۷/۳/۱۳۹۳   ۱۷:۳۳
  • ۰۱:۱۶   ۱۳۹۳/۳/۲۵
    avatar
    شایسته
    کاربر فعال|1372 |596 پست

    لَئِنْ شَكَرْتُمْ لأزِيدَنَّكُمْ (ابراهیم/۷ )

    اگر شکرگزار نعمتها بودید (نعمتهایم را) افزون خواهم نمود



    وَوَصَّيْنَا الإنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا (الاحقاف/۱۵)

    ما انسان را به احسان به پدر و مادر سفارش کردیم


    إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ (الاسراء/۵۳)

    همانا شیطان بین انسانها دشمنی و فساد ایجاد می کند


    وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ (الحج/۲۸)

    وافراد درمانده و فقیر را اطعام کنید

    ویرایش شده توسط شایسته در تاریخ ۲۵/۳/۱۳۹۳   ۰۱:۱۷
  • ۰۱:۱۸   ۱۳۹۳/۳/۲۵
    avatar
    شایسته
    کاربر فعال|1372 |596 پست
    هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ (فاطر/٣)

    آیا آفریننده ای غیر از خدا هم هست ؟
  • leftPublish
  • ۰۹:۰۲   ۱۳۹۳/۳/۲۹
    avatar
    شایسته
    کاربر فعال|1372 |596 پست
    متاسفانه این جور مطالب طرفدارش کمه
  • ۰۴:۰۲   ۱۳۹۳/۳/۳۰
    avatar
    MHANjOon
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|17092 |8177 پست
    خیلی عالی بود
    شما با دوتا پست انتظار معجزه داری؟
    اگه خوب ادامه بدی همه طرفدار این تاپیک میشن
  • ۰۴:۰۳   ۱۳۹۳/۳/۳۰
    avatar
    MHANjOon
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|17092 |8177 پست
    فقط هرچی کوتاهتر بنویسید بهتره
  • ۰۹:۱۶   ۱۳۹۳/۳/۳۰
    avatar
    پریا پریا
    دو ستاره ⋆⋆|6000 |2895 پست
    شما ادامه بدید طرفداران خودش رو پیدا می کنه.
  • ۱۲:۰۳   ۱۳۹۳/۳/۳۰
    avatar
    تینا مورج
    کاربر فعال|248 |207 پست
    چه تفسیر خوبی بود از سوره والعصر
    مرسی


    بچه ها تکرار این سوره آدمو صبور میکنه

  • leftPublish
  • ۰۹:۱۶   ۱۳۹۳/۴/۱۳
    avatar
    null
    کاربر جديد|97 |44 پست

    سوره فلق


    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ‏

    قُلْ أَعُوذُ بِرَبّ‏ِ الْفَلَقِ

    مِن شَرِّ مَا خَلَقَ

    وَ مِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ

    وَ مِن شَرِّ النَّفَّثَاتِ فىِ الْعُقَدِ

    وَ مِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ

    سلام

    سوره فلق یک دنیا حرف برای گفتن دارد اما چون قرار شد کوتاه تر باشه مطالب کم کم بهشون اشاره میشه

    کلا سوره های کوچک قرآن عجیب تر و سخت تر هستند. چون خداوند متعال رازگونه تر در آنها سخن گفته و مطلب زیادی را در جملات کمی بیان کرده.

    موضوع اصلی سوره فلق دستور به پیامبر مبنی بر این است که پناه بردنش به خداوند از شرور را اعلان کند.

    قل در این سوره مهمه اما ما اکثرا از کنارش رد میشیم. در حالی که دستور اصلی که به پیامبر داده شده قل است.

    در این سوره خداوند شروری را در سطوح مختلف زندگی آدم بیان کرده است و به پیامبر خود دستور داده تا ازآنها به خداوند پناه ببرد و این پناه بردن را ابراز کند.

    در خصوص شان نزول این سوره اینطور می گویند که "مردى يهودى رسول خدا (ص) را جادو كرد، و در نتيجه آن حضرت بيمار شد، جبرئيل بر او نازل گشته دو سوره معوذتين (ناس و فلق) را آورد و گفت: مردى يهودى تو را سحر كرده و سحر مذكور در فلان چاه است، رسول خدا (ص) على (ع) را فرستاد آن سحر را آوردند، دستور داد گره‏هاى آن را باز نموده، براى هر گره يك آيه بخواند، على (ع) هر گره اى را باز مى‏كرد يك آيه را مى‏خواند، به محضى كه گره‏ها باز و اين دو سوره تمام شد، رسول خدا (ص) برخاست، گويا پاى‏بندى از پايش باز شده باشد."

    فعلا کلیاتی از سوره تا انشاالله جزئیات بیشتر

    نماز و روزه ها قبول

    ویرایش شده توسط null در تاریخ ۱۳/۴/۱۳۹۳   ۰۹:۱۸
  • ۱۲:۲۱   ۱۳۹۳/۴/۱۳
    avatar
    null
    کاربر جديد|97 |44 پست

    ادامه سوره فلق (قل)

    قل در کتاب التحقیق به معنای «ابراز آنچه که در قلب است به هر وسیله ای» تعریف شده است. این هر وسیله ای می‌تواند کلام باشد، عمل باشد، نگاه باشد و...

     در قرآن جاهایی زیادی هست که به پیامبر دستور داده شده آنچه را که بر او نازل شده ابراز کند. این ابراز کردن یا قل می‌تواند کارکردهای مختلفی داشته باشد:

    کارکرد آموزشی: به این ترتیب که پیامبر با ابراز آنچه بر او امر شده برای دیگران الگوسازی می‌کند و عملاً یا قولا به آن‌ها می‌فهماند چگونه باید عمل کنند

    کارکرد اتمام حجتی: برخی وقت‌ها این قول‌ها برای اتمام حجت است و پیامبر با گفتن و ابراز آنچه به ایشان وحی شده در اصل حجت را بر کافران تمام می‌کند.

    کارکرد تلقینی: خیلی وقت‌ها آدم چیزی را می‌گوید یا تکرار می‌کند برای اینکه به خودش تلقین شود. مثلاً وقتی آدم پناه بردن به خدا را ابراز می‌کند یک جنبه تلقینی بالا دارد که آدم خودش متوجه می‌شود پس خدایی هست که می‌تواند به او پناه ببرد و دل خودش قوی‌تر می‌شود

    کارکرد ترساندن کفار: خیلی وقت‌ها هم ابراز چیزی برای ترساندن طرف مقابل است. مثل رجز خوانی که طرف مقابل بفهمد آدم خیلی هم بی کس و کار نیست.

    مثلاً بچه های مه در یک دعوا پدر خود را صدا می‌زند هم به خودش قوت قلب می‌دهد که پدری هست و هم به طرف مقابل هشدار که ما بی کس و کار نیستیم.

    ممکن است موارد دیگری هم از کاربردهای قل بشود پیدا کرد.

    در خصوص حضرت رسول هم من نمی‌دانم که کدام یک از این‌ها در خصوص ایشان صحت دارد و در شأن ایشان است اما در کل اینکه «قل» موضوع مهمی است و وقتی خداوند به پیامبر دستور قل می‌دهد حتماً کارکردی داشته. پس حواسمان به قل های قرآن باشد.در این سوره هم خداوند به حضرت رسول دستور داده پناه بردن خود را ابراز کند که این ابراز می‌تواند کارکردهای بالا یا موارد دیگر را در خود داشته باشد.

    ویرایش شده توسط null در تاریخ ۱۳/۴/۱۳۹۳   ۱۲:۲۲
  • ۱۳:۲۵   ۱۳۹۳/۴/۱۳
    avatar
    shirinshirini
    یک ستاره ⋆|2595
    مرسیی خیلی خوب بود
  • ۱۳:۳۱   ۱۳۹۳/۴/۱۳
    avatar
    **شادی**
    دو ستاره ⋆⋆|5100 |2321 پست
    دوست عزیزممنون تاپیکه خیلی خوبیه.خیلی استفاده کردم
  • ۱۴:۳۰   ۱۳۹۳/۴/۱۳
    avatar
    تینا مورج
    کاربر فعال|248 |207 پست
    کاش این تاپیک بازم فعال باشه
  • ۱۶:۴۵   ۱۳۹۳/۴/۱۳
    avatar
    MHANjOon
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|17092 |8177 پست
  • ۱۶:۵۵   ۱۳۹۳/۴/۱۴
    avatar
    null
    کاربر جديد|97 |44 پست

    ادامه سوره فلق

    اعوذ به معنی پناه بردن به چیزی یا کسی در هنگام مواجه با شر است.

    رب به معنی سوق شی در جهت کمال و رفع نقایص آن است. پس هنگامی که از خداوند به رب نام می‌بریم این حیثیت مد نظرمان است که خداوند موجودات را به سمت کمالشان هدایت می‌کند و سوق می‌دهد و آن‌ها را از هر نقصی پاک ن یکند.

    فلق به معنی شکافی است که باعث بشود دو طرف از هم قابل تشخیص شوند. مثلاً وقتی یک گردو را می‌شکنیم یک شکافی ایجاد می‌شود و مغز گردو مشخص می‌شود و پوست گردو در دو طرف قرار می‌گیرند به این حالت می‌گوییم فلق. صبح را هم به این دلیل فلق می‌گویند که نور خورشید باعث جدا شدن قسمت روشن و تاریک آسمان می‌شود و یک مرز و شکافی بین نور و تاریکی به وجود می‌آورد. 

    از آنجا که هر موجودی با به وجود آمدنش و خلقش یک تفاوتی بین وجود و عدم ایجاد کرده، از این حیثیت به مخلوقات هم می‌توان گفت فلق (اینجا بحث یک کم سخته) به طور کلی هر جا بحث تفاوت و تشخص و این‌ها هست می‌توان از واژه فلق استفاده کرد. از فلق به نشانه تعبیر شده. چون فلق شکافتنی است که بین دو وضعیت تفاوت ایجاد می‌کند نشانه است.

    با تمام این تفاصیل می‌توان آیه اول را این‌طور معنا کرد که:

    من از شروری که در مواجه باهاشون قرار دارم پناه می‌برم به کسی که رب همه موجودات است یعنی می‌تواند همه موجودات را به وضعیت کمالشون هدایت کنه و به خیر هدایت کنه و آن‌ها را از هر نقص و شری مبرا کنه. خدایی که رب نشانه‌هاست و با وجود آن می‌توان بین خیر و شر تفاوت قابل شد. و من این پناه بردنم را به همه ابراز و اعلام می‌کنم تا هم قوت قلبی برای خودم باشد هم دیگران بدانند من در مقابله با شرور تنها نیستم و چنین خدایی که رب همه موجودات است با من است.

    ویرایش شده توسط null در تاریخ ۱۴/۴/۱۳۹۳   ۱۶:۵۶
  • ۱۲:۱۱   ۱۳۹۳/۴/۲۳
    avatar
    null
    کاربر جديد|97 |44 پست

    ادامه سوره فلق


    فلق در یک معنا به معنی نشانه است. هر چیزی در این عالم نشانه ای دارد. آسیب‌ها نیز دارای نشانه‌اند و باید مواظب باشیم قبل از اینکه تاریکی و ظلمت‌ها ما را در بر بگیرند از شر آن‌ها به خدا پناهنده شویم.


    وَ مِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ

    غاسق هر نوع تاریکی و ظلمتی است. می‌تواند تاریکی شب باشد و می‌تواند تاریکی و ظلمت گناه باشد. تاریکی شرور زیادی برای آدم دارد. چون در تاریکی تشخیص خوب و بد از هم دشوار است و ما نمی‌توانیم خیر را انتخاب کنیم. همین عدم انتخاب خیر می‌شود شر. همین طور این آیه می‌گوید از شر تاریکی وقتی دارد وارد می‌شود. از این نکته این‌طور باشد برداشت کرد که نباید به تاریکی اجازه استقرار بدیم و باید تا فهمیدیم داریم دچار تاریکی و ظلمت می‌شویم برایش چاره اندیشی کنیم.


    وَ مِن شَرِّ النَّفَّثَاتِ فىِ الْعُقَدِ

    نفاثات فی العقد یعنی دمدگان در گره‌ها. منظور از این گروه آدم‌هایی هستند که می‌خواهند گره های زندگی آدم‌های دیگر را محکم‌تر کنند و اجازه فعالیت و حرکت به آن‌ها ندهند. مهم‌ترین مصداق هم در این سوره ساحرها بودند که با دمیدن در گره‌ها به دنبال ایجاد مشکلات برای آدم‌ها بودند.


    وَ مِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ

    و در نهایت حسد، چیزی که خیلی هم به آن مبتلا هستیم. حسد یعنی بخواهیم نعمتی از دست کسی زایل شود. چون ما آن نعمت را نداریم می‌خواهیم از دست کسانی هم که آن را دارند بیرون برود.

    دلیل حسد ایمان ضعیف است. وقتی کسی به خدا اعتماد نداشته باشد و این‌طور فکر نکند که اگر خدا می‌خواست دادن این نعمت به من هم برایش مشکل نبود و به قضا و قدر الهی مطمئن نباشم دچار حسد می‌شویم.

    راهکارهایی برای درمان حسد هست که شاید در ادامه بگویم

    پس در جمع بندی سوره این که ما در زندگی در مقابل حوادث و آسیب‌های مختلف درونی و بیرونی زیادی قرار می‌گیریم. اما به این آسیب‌ها شر گفته نمی‌شود. بلکه این که ما در هر موقعیتی چگونه عمل می‌کنیم و چه رفتار و چه عکس‌العملی را انتخاب می‌کنیم این می‌تواند خیر یا شر باشد. با این تعریف هر موجودی برای ما می‌تواند شر به دنبال داشته باشد چون ما حتی در برابر نعمت‌های الهی هم می‌توانیم بد رفتار کنیم و برای خود و دیگران ایجاد شر کنیم. یک دسته از شرور که ما در زندگی خیلی دچارش هستیم در عین حال غفلت بیشتری نسبت بهش داریم، فرود آمدن ظلمت‌ها در زندگی، ایجاد مشکل در زندگی‌ها و سنگ اندازی ها و حسد کردن یا مورد حسد قرار گرفتن است.

    در برابر همه این شرور باید به رب فلق پناه ببریم. رب فلق یعنی کسی که می‌تواند ظلمت شب را به فلق و روشنایی روز تبدیل کند و سوق دهنده همه موجودات به سمت کمال است (تعریف رب و فلق). پس پناه بردن به چنین خدایی نه تنها باید زبانی و با خواندن همین سوره باشد، باید عملی هم باشد. پناه بردن عملی یعنی اینکه در هر موقعیتی سعی کنیم خیر و شر را از هم خوب بشناسی (مثل فلق که با ایجاد نور باعث می‌شود ما بتوانیم چیزها را ببینیم) و آن چیزی را که کمال ما در آن است را انتخاب کنیم (رب.)

    به برکت صلوات بر محمد و آل محمد

    ویرایش شده توسط null در تاریخ ۲۳/۴/۱۳۹۳   ۱۲:۱۲
  • ۱۲:۱۳   ۱۳۹۳/۴/۲۳
    avatar
    null
    کاربر جديد|97 |44 پست

    تکمله سوره فلق


    خیلی از ما دچار حسد هستیم یا دیگران به ما حسد می‌کنند. با توجه به اینکه در سوره فلق خیر گزینی را یاد گرفتیم ببینیم در مقابل حسد باید چه کنیم؟

    اگر به کسی حسودی کردیم:

    به نعمت‌های خودمان فکر کنیم و ببینیم آیا از همین نعمت‌ها به خوبی استفاده کرده‌ایم که دنبال نعمت‌های دیگران هم هستیم؟

    با دیدن نعمت‌های دیگران به این فکر کنیم که چگونه با تلاش و توکل می‌توانیم نعمت‌های جدید برای خود ایجاد کنیم نه اینکه بخواهیم نعمت‌های دیگران از دستشان برود.

    به این فکر کنیم که نعمت‌های دیگران برای ما هم هست زیرا ما در یک جامعه یا در یک خانواده داریم زندگی می‌کنیم.

    به این فکر کنیم که شاید اگر اصلاً آن نعمت‌ها را ما داشتیم برایمان شر می‌شد. مثلاً پول زیاد برای خیلی‌ها شر می‌شود و زندگی‌ها را می‌پاشاند.

    حس محبتمان را نسبت به دیگران افزایش دهیم و با دیگران رحیم باشیم.

    و ....

    اگر کسی به ما حسودی کرد:

    به این فکر کنیم که این قدر نعمت ما آشکار و مشخص بوده که دیگران آن را تشخیص داده‌اند. آیا خود ما از آن نعمت خود استفاده می‌کنیم؟

    اینکه کسی به ما حسودی کرد باعث نشود بهش محبت نکنیم که اگر این‌طور شود خود دچار شر شده‌ایم.

    همیشه این نعمت را هم به خودمان و هم به دیگران یادآور شویم که این نعمت را خدا داده و امانت است

    و ...

    و در هر دو حال سوره فلق را مکرر بخوانیم و به رب فلق پناه ببریم

    ویرایش شده توسط null در تاریخ ۲۳/۴/۱۳۹۳   ۱۲:۱۴
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان