خوابگاه دانشجویی که بودیم ، یکی از هم خوابگاهی هامون که رشته ریاضی بود، یه جوجه ناز داشت که توی خوابگاه و توی یه کارتون ازش نگهداری می کرد، منظورم جوجه پنبه ای هست!
آخر هفته میخواست برگرده شهرشون و واسه 1 هفته اونجا بمونه
چون میدونست من و چند نفر دیگه از دوستام توی این اتاق رشته مون زیست هست(!!!) از ما خواست که جوجه اش رو براش نگه داریم و کلییییییییییییییییییییی هم سفارش کرد که مواظبش باشیم.....!
خلاصه یکی از شب ها که بنده در اتاق در حال نقاشی رنگ روغن بودم و یکی دیگه از دوستام داشت به جوجه کوچولو غذا میداد، یهو قلم مو به دست اومدم و به بچه ها گفتم بیان نوک جوجه و پاهاش رو با رنگ روغن، قرمز کنیم!!
و متاسفانه جوجه نگون بخت 2 روز بعد از این ماجرا دار فانی را وداع گفت...
خوووووووووو به من چه! مثکه جوجه هه به رنگ روغن آلرژی داشته و صاحبش هم چیزی به ما نگفته بود!!
اما واقعاً هم ناراحت شده بودیم و هم عذاب وجدان داشتیم!
صاحبش که برگشت کلییییی مقدمه چینی کردیم تا بهش گفتیم!! منم تا یه مدت اون تابلو و قلم مو و رنگ و... رو از جلو چشم صاحب جوجه گذاشتم کنار و قایم کردم!!
روح جوجه کوچولو شاد و یادش گرامی......