خانه
163K

مجله سرگرمی زیباکده

  • ۲۲:۲۰   ۱۳۹۳/۴/۲۴
    avatar
    دو ستاره ⋆⋆|6236 |2085 پست
    بچه ها تو این تاپیک هرچیزی که سرگرم کننده است رو می تونید بذارید





    داستان . عکسهای باحال و...... کلی چیزای دیگه

  • leftPublish
  • ۰۲:۴۰   ۱۳۹۳/۵/۱۶
    avatar
    مامی محمد کسرا
    کاربر جديد|128 |92 پست
  • ۱۱:۲۹   ۱۳۹۳/۵/۱۶
    avatar
    سوگل *
    دو ستاره ⋆⋆|4245
    چیو راست میگم اینکه درموقع عصبانیت ده ثانیه صبرکنیدشایدفحشای بهتری یادتون یادتون بیاد؟زیباکده
    parastesh : 

    راست میگی سوگل جون چقدم ابدارتر میشن
    زیباکده

  • ۱۵:۵۷   ۱۳۹۳/۵/۱۷
    avatar
    h
    دو ستاره ⋆⋆|6236 |2085 پست
    مجله سرگرمی زیباکده
  • ۱۶:۰۰   ۱۳۹۳/۵/۱۷
    avatar
    h
    دو ستاره ⋆⋆|6236 |2085 پست
    مجله سرگرمی زیباکده
  • ۱۶:۰۱   ۱۳۹۳/۵/۱۷
    avatar
    h
    دو ستاره ⋆⋆|6236 |2085 پست
    مجله سرگرمی زیباکده
  • leftPublish
  • ۱۹:۵۷   ۱۳۹۳/۵/۱۸
    avatar
    همینه که هست
    کاربر جديد|90 |59 پست
    مجله سرگرمی زیباکده
    مجله سرگرمی زیباکده
  • ۲۰:۰۰   ۱۳۹۳/۵/۱۸
    avatar
    همینه که هست
    کاربر جديد|90 |59 پست
    مجله سرگرمی زیباکده
  • ۲۰:۴۲   ۱۳۹۳/۵/۱۸
    avatar
    پریا پریا
    دو ستاره ⋆⋆|6000 |2895 پست
    مجله سرگرمی زیباکده
  • ۱۹:۰۲   ۱۳۹۳/۵/۱۹
    avatar
    h
    دو ستاره ⋆⋆|6236 |2085 پست
    هر چی فک میکنم این مورچه بالدار چیزی نمیتونه باشه جز حاصل رابطه نامشروع بین پشه و مورچه.
    واقعا خجالت آوره
  • ۱۹:۰۲   ۱۳۹۳/۵/۱۹
    avatar
    h
    دو ستاره ⋆⋆|6236 |2085 پست
    اين امتحان زندگي
    بزرگترين عيبش اينه که : اگر چيزي ام بلد نباشي
    تا آخرجلسه بايد بشيني ....
  • leftPublish
  • ۱۹:۰۳   ۱۳۹۳/۵/۱۹
    avatar
    h
    دو ستاره ⋆⋆|6236 |2085 پست
    بعد ۳۰ سال هنوز نتونستن آب پاش ماشین رو یه جوری درست کنن
    که ۵ تا ماشین بغلی و عقبی و جلویی رو آب پاشی نکنه!
    شیشه پاک کن ماشین رو که میزنی باس از همه اتوبان معذرت خواهی کنی
    فراموش نشه که تکنولوژی ما در پراید نهفته است
    من یه بار آب پاش رو زدم دیدم صدای داد و هوار میاد.
    یه موتوری اومد کنارم سه تا پسر بودن بیچاره ها دوش گرفته بودن!
    گفت آقا حداقل یه حوله بده صورتمونو خشک کنیم
  • ۱۹:۰۴   ۱۳۹۳/۵/۱۹
    avatar
    h
    دو ستاره ⋆⋆|6236 |2085 پست
    ادتونه وقتی بچه بودیم تخته پاک کن رو خیس میکردیم و میکشیدیم رو تخته به خیال اینکه تمیز شده؟؟؟بعد که خشک میشد میفهمیدیم چه گندی زدیم الانم همین حسو نسبت به زندگی دارم.
  • ۱۹:۰۶   ۱۳۹۳/۵/۱۹
    avatar
    h
    دو ستاره ⋆⋆|6236 |2085 پست
    یه بار تو خیابون، یه تاکسی پیکان عهد عتیق جلو پام ترمز زد

    (از اگزوزش دود میزد بیرون در حد پالایشگاه؛ سپر جلو و عقب نداشت؛ شیشه ها ترک خورده؛ تمام در و پیکرش ضربه خورده! خلاصه انگار از عملیات انتحاری نا موفق جون سالم به در برده باشه!)

    در عقبو که باز کردم دیدم 4 نفر تو تاریکی به صورت کمپوت نشستن!

    در جلو رو باز کردم دیدم یه نفر هم جلو نشسته! همین که خواستم از راننده بپرسم؛ دیگه چرا با این وضعیت منتظره که من سوار شم! با یه صدای خش دار و لحن داش مشتی گفت بپر بالا که دیر شد! بعد به این یارو که جلو نشسته بود گفت؛ داداش یه کم با من صمیمی تر شو بذار این آقا هم تنگ شما بشینه!

    منم که دیدم تو این یه ساعتی که تو خیابون علافم تنها تاکسیه که پیداش میشه، و میترسیدم که مجبور بشم پیاده برم تا خونه... گفتم بی خیال و به هزار زور و زحمت خودمو چپوندم جلو! حالا مگه در بسته میشد.

    بگذریم...

    وقتی ماشین شروع به حرکت کرد احساس میکردم هر لحظه ممکنه همه چیز ماشین بریزه پایین. انگار سوار تراکتور داشتیم زمین شخم میزدیم.

    نگاه کردم دیدم از دنده ی ماشین فقط یه میله باقی مونده و راننده با لنگ یه چیزی شبیه سر دنده ساخته، و با اون دنده عوض میکنه.

    جای آینه ی جلو راننده، یه آینه کوچیک حموم با بند آویزون کرده بود. تا اینجا ی کار خیلی خندم گرفته بود ولی همه جدی بودن... یه دفعه چشمم خورد به این روکش خزهایی هست که رو داشبرد میذارن (اسمشو نمیدونم) دیدم یارو به جای اون تیکه های پلاستیک که اینو نگه میدارن، یه گوجه ی کوچیک گذاشته! ظاهر گوجه نشون میداد که خیلی وقته اونجاس! آقا من هر لحظه ممکن بود از خنده منفجر بشم ولی بقیه همچنان کاملا جدی و ساکت...

    حالا اصل موضوع!

    از رادیو یه مسابقه پخش میشد که هر بار یه نفر زنگ میزد و یه مسابقه ی ورزشی رو گزارش میکرد و هرکی بهتر گزارش میکرد بهش جایزه میدادن!

    گزارش های مردم با لهجه های مختلف و سوتی های زیاد منو بیشتر قلقلک میداد. که یه نفر زنگ زد و قرار شد کشتی رو گزارش کنه.

    متن گزارش : حالا خود حمید سوریان میره برای زیر دو خم پروین اعتصامی! حالا اینجا پروین اعتصامی رو خاک میکنه. پروین اعتصامی قرص و محکم به تشک چسبیده! ولی حمید سوریان حالا اینجا بار انداز رو اجرا میکنه...

    گوینده ی رادیو: آقا آقای ... عزیزم! شما منظورتون فردین معصومیه؟

    گزارشکر: بله بله ببخشید فردین معصومی

    ادامه ی گزارش: بله ... فردین معصومی تا اینجا خوب کار نکرده.. حالا خود پروین معصومی... ببخشید فردین اعتصامی...

    گوینده رادیو: آقا فردین معصومی...

    اینجا بود که دیگه گفتم آقا بی زحمت نگه دارین. پولو پرت کردم سمت راننده و کف آسفالت نشستم و یه ساعت خندیدم... چیزی که جالب بود اینه که مسافرا و راننده تو این مدتی که پروین اعتصامی داشت فیتیله پیچ میشد حتی لبخند هم نمیزدن!
  • ۱۹:۰۷   ۱۳۹۳/۵/۱۹
    avatar
    h
    دو ستاره ⋆⋆|6236 |2085 پست
    پسرم شش سالشه اومده با دوربين از من عكس گرفته
    ميگه : ميخوام بزرگ شدم به پسرم نشونش بدم بگم اين بابام بود!
    بهش ميگم: پسرت خودش منو ميبينه ديگه.
    ميگه: معلوم نيست! مگه من باباتو ديدم؟
    آخه فک و فامیله که داریم؟
  • ۱۹:۰۷   ۱۳۹۳/۵/۱۹
    avatar
    h
    دو ستاره ⋆⋆|6236 |2085 پست
    ساعت 5 دارم میرم بیرون به بابام میگم: 12 میام.
    میگه: آخه تو به درک، اون دختره صاحاب نداره؟!

  • ۱۹:۰۸   ۱۳۹۳/۵/۱۹
    avatar
    مینا
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|8686 |5387 پست
    زیباکده
    p@p@r : 

    ادتونه وقتی بچه بودیم تخته پاک کن رو خیس میکردیم و میکشیدیم رو تخته به خیال اینکه تمیز شده؟؟؟بعد که خشک میشد میفهمیدیم چه گندی زدیم الانم همین حسو نسبت به زندگی دارم.
    زیباکده



    اینو قبلا هم گفته بودی ! واقعا حس الانت اینطوریه؟
  • ۱۹:۰۸   ۱۳۹۳/۵/۱۹
    avatar
    h
    دو ستاره ⋆⋆|6236 |2085 پست
    مشکلات از جایی شروع شد که
    به هر کی گفتیم نوکرتیم فکر کرد واقعاً اربابه
  • ۱۹:۰۸   ۱۳۹۳/۵/۱۹
    avatar
    h
    دو ستاره ⋆⋆|6236 |2085 پست
    همیشه پدرها به پسرشون به عنوان یه فرصت دوباره نگاه می کنن
    برای جبران کارایی که خودشون نتونستن بکنن !
  • ۱۹:۱۰   ۱۳۹۳/۵/۱۹
    avatar
    h
    دو ستاره ⋆⋆|6236 |2085 پست
    زیباکده
    مینا  : 

    زیباکده

    p@p@r : 



    ادتونه وقتی بچه بودیم تخته پاک کن رو خیس میکردیم و میکشیدیم رو تخته به خیال اینکه تمیز شده؟؟؟بعد که خشک میشد میفهمیدیم چه گندی زدیم الانم همین حسو نسبت به زندگی دارم.
    زیباکده






    اینو قبلا هم گفته بودی ! واقعا حس الانت اینطوریه؟
    زیباکده
    دیگه حافظه نمیمونه برام دوستم.

    نه خدا رو شکر به زندگیم گند نزدم

    اینو یه جا خوندم گذاشتم اینجا.
  • ۱۷:۱۸   ۱۳۹۳/۵/۲۲
    avatar
    h
    دو ستاره ⋆⋆|6236 |2085 پست
    ﺳﯽ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺷﺎﻩ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ !…
    ﻣﺮﺩﻡ ﺭﯾﺨﺘﻦ ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﻭ ﺷﺎﺩﻣﺎﻧﻪ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﻭ ﺷﮑﻼﺕ ﭘﺨﺶ ﻣﯿﮑﺮﺩﻥ...
    ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﭽﻪ ﺩﺍﺩ ﻣﯿﺰﺩﻥ ﺷﺎﻩ ﻓﺮﺍﺭﯼ ﺷﺪﻩ ﺳﻮﺍﺭ ﮔﺎﺭﯼ ﺷﺪﻩ !…

    ﯾﻪ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﻋﻘﻞ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﯼ ﻫﻢ ﺩﺍﺩ ﻣﯿﺰﺩ ﻣَﻤَﺪ ﺩِﻣﺎﻍ ﺩَﺭ ﺭَﻓﺖ !…
    ﻣﺮﺩﻡ ﺟﻠﻮﯼ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻫﺎ ﺭﻭ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﻦ ﻭ ﺗﺎ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺭﻭ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﻧﻤﯿﮑﺮﺩﻥ ﮐﻪ ﺑﺮﻗﺼﻪ ﻧﻤﯿﺬﺍﺷﺘﻦ ﺑﺮﻩ !…
    ﻋﮑﺲ ﺷﺎﻩ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺍﺳﮑﻨﺎﺱ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﺑﻬﻬﻢ ﻧﺸﻮﻥ ﻣﯿﺪﺍﺩﻥ ﻭ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﺴﺘﻦ
    ﻋﮑﺲ ﺷﺎﻩ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ ﺍﻭﻥ ﮐﺎﻏﺬ ﻫﺎ ﺑﻮﺩ !…
    ﻫﺮ ﺩﻻﺭ ﻫﻔﺖ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩ !…
    ﻭ ﻫﺮ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﮐﻠﯽ ﺭﯾﺎﻝ ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺵ !…
    ﻭ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﮔﺬﺷﺖ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯ.…
    ﺩﯾﮕﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﺷﺎﻩ ﺑﻌﻨﻮﺍﻥ ﻣَﻤَﺪ ﺩِﻣﺎﻍ ﯾﺎﺩ ﻧﻤﯿﮑﻨﻦ
    ﺑﻠﮑﻪ ﺁﻩ ﻣﯿﮑﺸﻦ ﻭ ﻣﯿﮕﻦ ﺧﺪﺍ ﺑﯿﺎﻣﺮﺯﺩﺵ !…
    ﻧﻮﺭ ﺑﻪ ﻗﺒﺮﺵ ﺑﺒﺎﺭﻩ ﺍﯾﺸﺎﻟﻠﻪ !…
    ﺩﯾﮕﻪ ﺭﻗﺼﯿﺪﻥ ﺟُﺮﻡ ﺷﺪ !…
    ﭘﻮﻟﻬﺎ ﺑﯽ ﺍﺭﺯﺵ ﺷﺪ !…
    ﺩﻻﺭ ﺍﻓﺴﺎﺭ ﺑﺮﻳﺪ
    ﺑﺮﮐﺖ ﻫﻢ ﺭﻓﺖ !…
    ﺁﺏ ﻭ ﺑﺮﻗﯽ ﻣﺠﺎﻧﯽ ﻧﺸﺪ
    ﻣﻌﻨﻮﯾﺎﺗﻤﺎﻥ ﻫﻢ ﺑﺮ ﺑﺎﺩ ﺭﻓﺖ !…
    ﺳﺮ ﺩﺭ ﮔﺮﯾﺒﻮﻧﯿﻢ ﻣﺎ ﺧﻮﺩ ﮐﺮﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺑﻲ ﺗﺪﺑﻴﺮ..
    35 ﺳﺎﻝ ﺩﺳﺘﺎﻭﺭﺩ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺍﺳﻼﻣﻲ :
    ٨٠٠٠ ﭘﺰﺷﻚ ﺑﻴﻜﺎﺭ ،٧ ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﺑﻴﻜﺎﺭ ،
    ﺍﺯﻫﺮ١٠ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ٦ﻃﻼﻕ ،٦ ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ ﻣﻌﺘﺎﺩ. ٦٨ % ﺍﻓﺴﺮﺩﮔﻲ ،ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺳﻦ ﻓﺤﺸﺎ ﺑﻪ ١٤ ﺳﺎﻟﮕﻲ ،
    ﻓﺮﻭﺵ ﺳﺎﻻﻧﻪ ١٣ ﻫﺰﺍﺭ ﻛﻠﻴﻪ ،٤٢ % ﺯﻳﺮ ﺧﻂ ﻓﻘﺮ
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان