ساعت صحن دلم ذکر حسین می گویددر و دیوار دلم ذکر حسین می گویدتک تک قطره ی خونی که ز رگ می جوشدشک ندارم به خدا ذکر حسین می گویداین زبانم که به هر لحظه دمی می گیردمی خورد بر لب و دندان ؛ حسین می گویددل بیچاره ی من گرچه حرم می خواهدببرد یا نبرد ذکر حسین می گوید،،،،،،دوباره مرغ دلم میل کربلا داردهمان حریم که یک بام و دو هوا داردیکی هوای اباالفضل علیه السلام یکی هوای حسین علیه السلامچه با صفاست هوایی که کربلا دارد ......
تا ستون عرش را عباس محکم می کندکوه هم نزد ابوفاضل کمر خم می کندهر کجايي روضه ی عباس شد با سر بروچايي اين روضه را ام البنين دم می کند
لباس نوکری اش را دوباره می پوشدسماوری که برای حسین می جوشدمگیر خرده که رنگ سیاه مکروه استبهشت هم به گمانم سیاه می پوشدنگاه داشته حرمت کسی که در این ماهبه یاد تشنه لبی کمتر آب می نوشدهمیشه بی حد و اندازه مزد می گیردهمان که یک سر سوزن برای او کوشدشدم غلام حسین و خیالم آسوده استغلام می خرد اما غلام نفروشد...
﷽
بر سینہ جنون زده ماتم رسیده اسٺ
بر چشم آسمان و زمین نم رسیده اسٺ
شال و لباس مشڪے خود را بیاورید
حے علے العزا ڪہ محرم رسیده اسٺ
حسین
بیشتر از آب تشنه ی لبیک بود.
افسوس که
به جای افکارش،
زخم های تنش را نشانمان دادند و بزرگترین دردش را بی آبـے نامیدند.
#دکترعلی_شریعتی