۱۴:۵۷ ۱۳۹۲/۷/۶
. حباب
به کجای آسمون خیره شدی که غرورت داره کورت می کنه
این که آیندتو می بینی همش از گذشته ت داره دورت می کنه
اینکه یادت بره کی بودی قدیم ممکنه هر کسیو پس بزنه
یه حباب گنده می ترسه همش نکنه کسی بهش دست بزنه
یادته آرزو می کردی یه روز تو خیابون آدما بشناسنت
چه دری به تخته خورده که الان عینک دودی زدی نشناسنت
اون کلاه لبه دار گندرو می کشی روی سرت نشناسنت
نشناسنت ... نشناسنت
نشناسنت ...
ترست از اینه بفهمن که همش یه نمایش واسه دیده شدنه
یه ستارست که به خاطر غرور تا فراموش میشه سوسو می زنه
بیا فک کن که چرا ؟ چی شد الان ؟ تو رو هر جا که میری می شناسنو
از اضافه ی دلایی که شکست فرش قرمز زیر پات می ندازنو
تو که این مسیر سختو اومدی که هنوزم خستگیش تو تنته
هر چی گفتم با تموم تلخیاش یه تلنگر واسه ی بودنته
یادته آرزو می کردی یه روز تو خیابون آدما بشناسنت
چه دری به تخته خورده که الان عینک دودی زدی نشناسنت
اون کلاه لبه دار گندرو می کشی روی سرت نشناسنت
نشناسنت ... نشناسنت
نشناسنت ...