من و آشپزی

اسماااااااااان

اینم تاهارامروز ما کوکوسیب زمینی باترشی دست سازخودم

منم اینهفته شور وترشی میدرستم

الهه جون اون حلوا شکلاتی بدجوری دلمو برده خدا کنه تا شنبه بتونم بدرستمش که دارم میمیرم از هوس خوردنش
راستی شما حلوا کدو حلوایی درستیدی؟یا خوردی؟یبار سر مزار پدر بزرگم یه خانمی تعارفم کرد یه کوچولو برداشتم اما اینقد مزش سر زبونمه که همش تو فکر درستیدنشم
ازشون پرسیدم گفتن حلوا کدو حلواییه اینقد خوش رنگ و خوشمزه بود هرچی بگم کم گفتم

به به منم ترشی

اسمان جان عجب کیکی ....

ازینا همچین تعریف کردی به سرم زد منم بدرستم

نه آزینا جان درست نکردم ..تو نت میگردم دستور خوبی دیدم میذارم

بله دیگه آدم وقتی دوستان خوش ذوقی مثل شما داشته باشه به وجد میاد من عاشق آشپزی ام اما چون مدرسه میرم (معلم هستما.... نه دانش آموز) زیاد وقت نمیکنم ولی اینو راست میگم دیدن کارهای شما وریتا بانوی عزیز و دیگر دوستان منو به جنب و جوش میندازه البته منم مثل خودت عاشق همه نوع خوردنی هستم...... دوستون دارم خیلی زیاد 💞💞

ممنون استاد..... وبلاگتون عالیه فقط بی زحمت یکم فعالتر... البته لطفاً 

آسمان جان خیر ببینی دوست جون نصفه شبی کلی خندیدم .... دختر خوب ، خوب شد گفتی معلمی وگرنه من میگفتم با پسرات با هم مدرسه میرین ....

شاغل باشی بچه هم داشته باشی ...خداییش آدم وقت کم میاره ... احسنت به تو بانو

آخه میدونی چیه الهه بعضی از این مامانا هستن همیشه تو مدرسه اند گفتم شاید فکر کنی از اون نوع مدرسه رفتنا میگم 😉

تارت خرما

همینطوری ....... یهویی



بفرمایین ببعی 



من و النا که عاشقش شدیم و تا جان در بدن داشتیم با ببعی مون عکس گرفتیم ....یعنی جوگیر شده بودیم اساسی ....



خودمونیم آدم بعضی اوقات جوگیر بشه هم بدک نیستا ... در حین جوگیری چیزای با نمک میسازه ...



فعلا ببعی مون رو ببینین تا برم سر توضیحاتش 

دیدین ببعی مون چه ناز .....



حالا النا و ببعی



به النا گفتم مامان برو موهات رو شونه کن بعد عکس بگیر دیدم بچه ام رو فرشی هم پوشیده .. یعنی ما تا این حد تو جو بودیم



  

بریم سر توضیحات

امروز تو سایت شف طیبه یه چیزی شبیه این دیدم اما من چون وسایل اونو نداشتم خودم دست به کار شدم

شکلات تخته ای سفید رو تو ماکرو فر آب کردم و بهش پودر بیسکوییت پتی بور زدم و خمیرش کردم و یه توپ ازش ساختم ..دوباره یه کم شکلات سفید آب کردم ... برای پشم ببعی مون از کورن فلکس یا بهتره بگم میوسلی سیب و فندق استفاده کردم که شبیه پشم ببعی بود ... با کمک شکلات آب شده کورن فلکس رو روش چسبوندم ... با شکلات سفید سرش رو درست کردم ... گوشاش یه مدل دیگه کورن فلکسه .. چشماش شکلات چیپسی هست که با شکلات اب شده سفید چسبوندمش ... بینی ببعی هم برش خورده شکلات چیپسی هست ...
زنگوله هم شکلاته که توش رو خالی کردم ...آخه وسطش از این ژله ها داشت و با ته قاشق یه کمی نازکش کردم ... یه دونه کورن فلکس توش کردم و قرمز و مشکی ها هم رنگ خوراکی ان

چه بامزه ست این ببعیی شما....
برای تولد بچه ها چیز قشنگیه، خیلی کار برد؟

خوب کار که میبره اسمان جان ... بیشتر ریزه کاری هاش کار میبرن ... تازه من با النا درست کردم ... سرش رو یه بار تراشیدم و درست کردم النا خورد و مجبور شدم دوباره درست کنم ..

کاری که خوشگل باشه متاسفانه یه مقدار وقت میبره ...ولی من از سپری کردن وقتم برا این کارا لذت میبرم

واااااااای الهه .....چی بگم واقعا ؟؟؟ یعنی لذت بردمممم ...
بیشتر از وقت و حوصله ای که گذاشتی ! واین ریزه کاری های جالب !

خیلی زیبا
کاش خوردنی نبود