۱۹:۳۵ ۱۳۹۳/۲/۴
دقيقا درسته من براي زندگيم خيلي زحمت كشيدم موقعي با شوهرم ازدواج كرديم هردوتا دانشجو مهندسي بوديم ولي الان بعد گذشت 8سال اون دانشجو دكترا است و من همون ليسانس دارم اينقدر گرفتار زندگي هستم كه فرصت سر خاروندن ندارم يعني تمام مسئوليتهاي خونه رو انداخته رو دوش من وبا ادامه تحصيل من هم ظاهرا ميگه موافقم ولي جوري همه چيزو برنامه ريزي كرده كه من نتونم....واقعا الان كه فكر ميكنم براش پله شدم تا پرواز كنه محيط اروم خونه تميز زندگي سالم بچه خوب...واقعا نميشه زند پا به ژاي مرد پيشرفت كنه يكي بايد تو زندگي نيم من باشه تا يكي من بشه.....كلا مردها خيلي حسودن خياي وحشتناك