بهزاد چند جایی ایراد املایی داره که نتیجه سریع کار کردنه چون مثلا حروف جا موندن یا جا به جا شدن که خب اگه فرصت کنی اصلاحشون کنی خوبه
در مورد داستانم دقیقا از اون داستان های تیپیکال بهزادی نوشتی که همه چی به طور منطقی پیش میره
قسمت انتهای داستانم به نظرم هیجان خوبی داشت
فقط من به نظرم پدر پودین و در آوردین ولش کنید بابا
زیادی گیر نمیدین به ملت؟ شارلی م من بودم نجاتش دادم وگرنه هنوز تو زندان بود
در مورد آرگون ها و میسلاها هم باید بگم که قشنگ بود ولی کاش اون صحنه تف مالی رو هم مینوشتی خیلی باحال میشد و اینکه الان من نمیدونم که رابطه پادشاه میسلاها با باسمن ها دقیقا چی بوده که به تف ختم شده