مهرنوش :
در کل من از بکار گیری جادو ها بعنوان ابزاری که در دنیای حقیقی قابل رویارویی با توان انسانی باشه موافقم، مثلا در گیم او ترونز حضور اژدها مجیک بود ولی هیچ وقت باعث پیروزی مطلق نبود و انسانها می تونستن یکجوری به تعادل بکشوننش
و بدون اون هم می شد داستان جلو بره، من با این رویه موافقم ولی اینکه جادوی سیاه بیاد و ما با شیروز و مرغ دانا خنثی کنیم که دیگه می شه انسانها تو حاشیه و جادوها بیوفتن به جون هم، اصلا موافق نیستم.
ببین مرغ دانا ناتارها و شیروز همه و همه فقط ابزارن این انسانها هستند که تصمیم میگیرن از این ابزارها چه طور استفاده کنند منم دلم نمیخواد جادو خیلی پررنگ باشه ولی به عنوان ابزار جنگی دوست دارم وجود داشته باشن در همین حد که تا الان وجود داشتن. مثل نقش جادوگر دزرت لند که خیلی هم پر رنگ نبود
اگه قرار بود وجود نداشته باشن به نظرم دلیلی نداشت انقدر زمان ها و مکانها و اتفاقات و تخیلی کنیم میتونستیم یه داستان معمولی بنویسیم مثلا در مورد جنگ جهانی سوم