کیا با خانواده ی همسرشون مشکل دارن

وووواقعاً رها، آفرین

آلما جون ایشالا مشکل همه حل می شه. البته قبول دارم برخیها مثل سنگن یا شایدم شیشه خوردشون خیلی بیشتر از بقیه باشه ولی خب باید صبور بود چون قطره آب با همه لطافتش می تونه با مداوت سنگ سختو سوراخ کنه. نآمید نشو

وااااااااااااااااااااااای هورا خیلی قشنگ نوشته بودی
واقعاً یهو انقدر تغییر کردی... خیلی جالب بود

من باهاشون درگیرم
صبح تا شب تو سر من هستن و یا زنگ میزنن پاشین بیاین خونمون و...
وقتی هم ک میریم عصبیمون میکنن
مادرشوهرم همش فک و فامیلاشو مهمون میکنه خونه ی ماااااااااااااااااااااااااااااااااااا
من یک روز آرامش ندارم از دستشون
از ما کلید گرفتن ک اگه ی موقع من خونه نبودم و مثلاً رفته بودم خریدی جایی خودشون بیان توووووووووووووووو

یکبار خونه نبودم و رفته بودم باران رو مهد ثبت نام کنم و سرمم درد میکرد خیلیییییییییییییییییییییییییییی، اومدم خونه یهو دیدم از خونه صدا میاد و اینا... اول فکر کردم شوشو اومده بعد دیدم وااااااای چند تا از فک و فامیلای مادرشوهرم با مادرشوهرم ساعت 10 صبح ریختن خونمون، ک چی؟ دورهمی داشته و پدرشوهرمینا خونه بودن واسه اینکه دوستاش اذیت نشن اومده اونجااااااااااااااااااااااااا... من تا 3روز داشتم خونه تمیز میکردم و ظرف میشستم
من با اون صورت پف کرده و خواب آلود و آرایش نکرده و لباسای ساده آبروم رفت، خونه هم شانس آورده بودم تمیز بود

واي چه وحشتناك باران جون

واي واقعا باران چه وحشتناک اينقدر احساس صميميت کردن هم دردسر داره و خوب نيست منظورم خانواده همسرت هستن

اره قربونت برم منظورم خانواده همسرم هستن
دیگه خستم کردن

این تازه خوبشه مسی جونم، شیما ک دوست قدیمی هستش تقریباً میدونه من چی میکشم از دستوشون

وای باران اینطوری ک خسته میشی ازشون
شوهرت چی میگه

هورا جون من هیچ مشکلی با خانواده شوهرم ندارم ، من کلا روحیه ساز شکاری دارم اوناهم سوء استفاده نمی کنن بخصوص مادرشوهرم خیلی عاشمه شاید باور نکنی کافی من یکم رنگ وروم خوب نباشه ده بار زنگ میزنه واحوال می پرسه،من یه جور مشکلات دیگه دارم نمی تونم بهتون بگم دعا کنین مشکلاتم حل بشن

مطمئن باش وقتی بزرگترها به خصوص پدرومادر ازتون راضی باشن و دعاتون بکنن، ب وقتش مشکلاتت حل میشه
ب خدا توکل کن

چی شده مرناز جونم چرا قلبت شکسته

کاملاااا با این نظرت موافقم...

به نظر منم اگه بتونیم رضایت پدر و مادرا رو جلب کنیم...یه عمر دعای خیرشون مایه آرامش زندگیمونه

سلام
واه واه از دست این خانواده شوهر .ما که پا به فرار گذاشتیم

ولی بعضی مواقع یه مشاوره خوب خیلی می تونه کمک کنه و نقش همسر توی این مسائل خیلی مهمه که شما رو توی خانواده ش چطور مطح کنه

ماه جونم بیا تو این تاپیک همه اونجاییم http://www.zibakade.com/Topics/TP1668

باران باید صبور باشی بهترین کار همینه وگرنه باید همش حرص و جوش بخوری اما اونا هم کارشون درست نیست وارد حریم خصوصیت میشن.منم دارم با خانواده همسرم تو یه آپارتمان زندگی میکنم از این خبرا نیست. روز اول خانواده همسرم خواست کلید خونه اشون رو بهم بدن گفتن نه ممنونم چون خودم تمایلی به دادن کلید نداشتم.بعد سه سال ونیم ما رفتیم مشهد عید امسال برای اولین بار ما کلید رو دادیم بهشون .چون قرار بود چند روز نباشیم.رابطه مون خوبه اما با احترام بعد این همه مدت هنوز براشون تازگی دارم خودم رو تکراری نکردم برعکس جاریای دیگه ام که همش پایین بودن صبحانه ناهار شام من از روز اول خونه خودم بودم.تعریف از خود نباشه هاپدر شوهرومادر شوهرم همه جاازم تعریف میکنن .به گوشم میرسه.

آلما جون ان شآله به زودی همه مشکلاتت حل می شه،غصه نخور عزیزم