ونوس جون حق با تو هست هیچی این قبیل کارها رو توجیه نمی کنه ولی باید واقع بینانه و ریشه ای به موضوع نگاه کرد، این افراد معمولا شرایط خیلی پیچیده ای دارن و معمولا شرایطشون شبیه به هم نیست، بعضی ها از اول بدون آموزش، بدون محبت، بدون خانواده درست حسابی، بدون پول با هزار جور عقده سر چهارراه ها بزرگ شدن، بعضی ها اصلا ثبات عقلی ندارن بعضی ها اعتیاد به مواد صنعتی همه چیز من جمله عقل رو ازشون گرفته.... اکثرشون چند بار خودکشی کردن، من 2 بار از نزدیک از طریق یک NGO که شرکتی که توش کار می کردم اسپانسرش بود از این اماکن دیدار کردم وقتی خیلی هاشون رو می بینی با یه نگاه مسخ شده بدون آینده و گذشته نمی تونی هیچ انتظاری ازشون داشته باشی، کسی که دست از زندگی خودش شسته چطور می شه ازش انتظار داشت به زندگی بقیه افراد جامعه اهمیت بده؟ واقعا این بهترین برخورده، اینکه کم کم یه دلبستگی هایی تو زندگی یه کورسویی از امید براشون ایجاد کرد و کم کم ازشون انتظار داشت که اونا هم مسئولیت بعضی از قوائد اجتماعی رو بپذیرن... واقعا فکر کردن به این لایه های اجتماعی خیلی دردناکه، ممنون پریسان عزیز