میگن رئیسش فهمیده سر کار زیر آبی میره و میاد زیباکده، میخواد اخراجش کنه....اونم با عجز و ناتوانی رفته التماس و....و هی میگه: آقای رئیس من باید برم زیباکده تا یاد بگیرم واسه تیکه ها غذاهای خوشمزه درست کنم....خونه داری یاد بگیرم و .........سوسن بودن به این کاراشه......رئیس هم دلش واسش سوخته از اخراج کردنش منصرف شده
میگن اسمش سوسنه