خانه
27.3K

اخبار درسا

  • ۱۴:۳۷   ۱۳۹۵/۶/۲۹
    avatar
    کاربر جديد|335 |432 پست

    اعتماد به ایده های جوان

    گفت و گویی خواندنی با منصور ضابطیان

    تجربه ها ی جدید در خون منصور ضابطیان جریان دارد . وقتی آرزوی اکثر جوان ها در دهه شصت قبولی در رشته پزشکی بود این آرزو برای او به وقوع پیوست اما پس از چند سال سر از دانشگاه تهران در آورد و سینما خواند و بعد شد یکی از بهترین روزنامه نگاران و کلی جایزه گرفت تا رسید به گویندگی در رادیو و بعدها اجرا و برنامه سازی در تلویزیون و غیره ...اما حجم بالای کار او هیچ وقت نتوانست مانعی باشد برای سفر کردنش . اینکه سفر کردن را از کجا شروع کرد و چه شد که تبدیل به یک جهانگرد حرفه ای شد را بهتر است در سه سفرنامه ای که تبدیل به کتاب کرد و بارها هم تجدید چاپ شد بخوانید. جدای از دنیای کاری منصور ضابطیان لایف استایل خاص خودش را دارد شاید بتوان او را هنرمندی شیک و مردم مدار توصیف کرد .
    تو رشته تحصیلی ات اول پزشکی بود ، آیا این علاقه خودت بود ؟
    خوب من آن موقع 17 سالم بیشتر نبود و در آن سال ها هم قبولی در رشته پزشکی تبی بود که بین همه جوان های هم سن و سال من فراگیر شده بود . من هم در همان بار اول قبول شدم . اولش فکر می کردم چقدر در این رشته می توانم آدم مفیدی باشم ولی بعدها متوجه شدم که برای من خیلی کار حوصله سر بری است و حس کردم این چیزی نیست که من در زندگی دوستش داشته باشم .
    چرا سینما را انتخاب کردی ؟
    راستش نمی خواستم سینما بخوانم . سال 74 بود که من رفتم نمایشگاه دو سالانه گرافیک و خوب خیلی مرا تحت تاثیر قرار داد وپیش خودم فکر کردم که چرا من چنین کاری را نکنم و شروع کردم به تحقیق که چطور می شود یک گرافیست شد و دیدم که باید دوباره کنکور بدهم و رشته هنر بخوانم . و من رفتم رشته هنر که گرافیک بخوانم ولی یک اتفاقی افتاد ، آن دوره برای قبولی در رشته گرافیک باید رتبه ات زیر سیصد می شد ولی برای اینکه رشته سینما بخوانی باید رتبه ات زیر صد می شد، یعنی سینما رشته پر طرفدار تری بود . و من رتبه ام دو رقمی شد و همه به من گفتند که برو رشته سینما بخوان ، برای اینکه تو می نویسی ، عکاسی می کنی و... پس در سینما موفق تر خواهی بود و بنابراین من رشته اول انتخابی ام سینما بود و در همان رشته هم قبول شدم ولی همچنان حسرت گرافیست شدن را دارم.

    پس چطور سر از عالم مطبوعات در آوردی ؟
    بعد از قبولی در رشته سینما ، یک نشریه سینمایی فراخوانی داد که خبرنگار سینمایی می خواهد . البته من از بچگی به عالم مطبوعات علاقه داشتم ولی در این نشریه به این این دلیل ورود کردم چون می خواستم لینک های سینمایی پیدا کنم برای بعد از فارغ التحصیلی که بتوانم راحت تر کار پیدا کنم . ولی مطبوعات من را جادو کرد و این شد که در مطبوعات ماندم .
    پس این یا در خون تو بود یا انقدر علاقه داشتی که با اینکه رشته تحصیلی ات نبود بارها به عنوان روزنامه نگار برتر شناخته شدی و جوایز متعدد هم گرفتی ؟
    من بچه که بودم دوتا بازی را زیاد می کردم یکی تلویزیون بازی ، که من مجری می شدم و دوستم تماشاچی یا برعکس . و یکی هم درست کردن مجله ، مثلا دفتر سفیدی را بر می داشتم درآن مطلب می نوشتم عکس ها را می بریدم و داخلش می چسباندم و همیشه هم در مسابقات روزنامه دیواری و امثالهم در مدرسه اول می شدم و این انگار یک طورهایی نهادینه بود در وجودم و با شروع فعالیتم در آن نشریه سینمایی انگار این توانایی از یک جای قدیمی در وجودم بیرون کشیده شد و باعث شد که درش موفق بشوم.
    خودت قبول داری که در هر کاری وارد شدی در آن کار موفق بودی؟ چه در زمینه مطبوعات و نویسندگی، چه در برنامه سازی، چه در اجرا و حتی به عنوان یک جهانگرد ؟
    راستش شاید از دور اینطور به نظر بیاید. نمی خواهم شکسته نفسی بکنم ولی هیچ وقت احساس نکردم که آدم موفقی هستم چون همیشه حسم این بوده که پتانسیل هایی دارم که هنوز از آنها استفاده نکرده ام .

    معمولا برای خرید یک لباس چه چیزهایی را در نظر می گیری؟
    قبل از هرچیز آن لباس باید مرا جذب کند و اینکه به بقیه لباس هایم ارتباط تماتیک داشته باشد نه اینکه یکی شرق باشد یکی غرب ، چه به لحاظ رنگ ، چه به لحاظ جنس . من هر بار که سفر می روم مجلات مد را می خرم و در پوشش و نوع خریدم از آنها الهام می گیرم در سِت کردن لباس هایم چون به هر حال همه ما نیاز به مشورت و آموزش داریم.
    تو از محصولات درسا استفاده می کنی ؟
    بله ، من هم از کیف های درسا استفاده می کنم هم کفش و هم اکسسوری های درسا. درسا برند شیکی است که اسمش به آدم حس اعتماد می دهد . بعضی اسم ها را وقتی می شنوی می گویی این اسم اعتبار دارد ، مثل کارهای هنری که وقتی خبری در نشریه ای چاپ می شود که فلانی دارد برنامه ای می سازد ، خواننده ای که این خبر را می خواند فکر می کند که خوب پس باید منتظر یک اتفاق باشم و اعتماد می کند به آن اسم . در مورد درسا هم دقیقا همینطور است وقتی که مثلا اس ام اسی از طرف درسا برای من می آید توجه مرا جلب می کند چون به آن برند احترام می گذارم و این ناشی از همان احترامی است که درسا به من به عنوان خریدار محصولاتش گذاشته و من مطمئنم خبری که در آن اس ام اس است مثل خیلی از محصولات مشابه فقط ادعا نیست و حقیقت دارد .
    به نظرت درسا چه تفاوتی با بقیه برند های مشابه خود در ایران دارد؟
    خوب اولا درسا در طراحی محصولات خود خیلی شجاعانه به سمت ایجاد تفاوت رفت و من به عنوان کسی که در عرصه ای دیگر دارم کار تولیدی انجام می دهم مشابهت هایی بین کار خودم و کار درسا حس می کنم و این استفاده از فکر و ایده های جوان است و وقتی به محصولات درسا نگاه می کنم ناگهان یک طرحی یا برشی را می بینم که پیش خودم فکر می کنم ایده آن حاصل یک خوش فکری است . و این اعتماد درسا به فکر های جوان واقعا قابل تحسین است . اعتماد به ایده های جوان کاری است که من خودم هم در برنامه سازی هایم می کنم .
    نظرت در مورد قدم گذاشتن درسا فراتر از پوشاک و ورود آن به لایف استایل خانگی چیست؟
    وقتی قابل اعتماد هستی بهترین کار این است که قدم از آنچه که هستی فراتر بگذاری . هرچند که کارت سخت می شود چون قبلا توقعات را نسبت به خودت بالا برده ای و در این عرصه جدید هم باید بهترین باشی. درسا یک برند پیشرو است و اتفاقا بعد از دیدن خانه درسا به این نتیجه رسیدم که حتی ممکن است در فیلد های دیگری هم ورود کند و موفق باشد .

    در ضبط ویژه برنامه های نوروزی 100 برگ از محل درسا وی آی پی و خانه درسا به عنوان لوکیشن استفاده کردید . این همکاری بین شما و درسا به چه صورت شکل گرفت؟
    خوب ما برای ویژه برنامه نورزی مان دنبال جایی بودیم که شیک باشد . چون در برنامه سازی فکر می کنیم محصولی که می خواهد برود روی صفحه تلویزیون باید در شان مردم باشد و یک چیز به اصطلاح کر کثیف برای ما مناسب نیست . در برنامه نوروزی قرار بر این بود که از فضای استودیوی همیشگی مان بیرون بیاییم خوب طبیعتا باید آنجا شیک می بود و ما باید راحت می بودیم و با ما همکاری می کردند.
    خوشبختانه بعد از جستجوهای زیاد به درسا رسیدیم که فضای بسیار خوبی را در اختیار ما گذاشت و محبت فراوانی به ما کردند ، بدون هیچگونه چشم داشتی و بسیار لطف کردند و باعث شد دوستی عمیقی بین ما و درسا شکل بگیرد که امیدوارم بتواند ادامه پیدا کند و مجدد در فضاهای دیگر بتوانیم با هم همکاری داشته باشیم.
    مشتری مداری درسا به نظرت چگونه ست؟
    ببین همانطور که گفتم مثل خود من که هیچ وقت خودم را به عنوان یک چهره شناخته شده از جامعه جدا ندیده ام، دقیقا درسا هم در عرصه ارتباط با مشتری و مردم همین شیوه را دارد . همین که اس ام اس های تبلیغاتی درسا متن هایی عاری از شیوه های مرسوم و تبلیغات دل زده کننده دارد یعنی احترام به مشتری . یا وقتی هر طبقه از مشتری که وارد فروشگاه لوکس خانه درسا می شود در آنجا محترم شمرده شده و خیلی راحت می تواند اجناس را ببیند و همینطور حمایت های مدامِ درسا از هنر و هنرمندان ، نشانگر ارزش دادن این برند به مشتری و مردم است .

     اخبار درسا

    ویرایش شده توسط چرم درسا در تاریخ ۲۹/۶/۱۳۹۵   ۱۴:۳۷
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان