از شریعتی تا شریعتی

عشق در دریا غرق شدن است و دوست داشتن در دریا شنا کردن

خداوندا عقیده ام را از دست عقده ام مصون دار

خداوندا چگونه ریستن را به من بیاموز .چگونه مردن را من خود خواهم آموخت

وااااااااااااااااااااای شیرین جونم مرسی خیل یتاپیکت رو دوست دارم

نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد نمیدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازند به دست کودکی مشتاق و بازسگوش و او یک ریز و پی در پی دم گرم خودش را در گلویم سخت بفشارذ و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد بدین سان بشکند دایم سکوت مرگ بارم را

خواهش میکنم گلم

خدایا به هر که دوست میداری بیاموز که عشق از زندگی کردن بهتر است وبه هر که دوست تر میداری بچشان که دوست داشتن از عشق بهتر

عالیه عزیزم

من تنها صفتی که در خود میپسندم در صمیمیت و صداقت است و اگر هم که کم داشته باشم لااقل آن را سخت دوست دارم که عزیز ترین حالتی است که انسان میتواند داشته باشد

چه هراسی بالاتر از اینکه کسی خود را در درون خویش گم کرده باشد

عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست و گذر فصل ها و عبور سال ها بر آن اثر میگذارد اما دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج و زندگی میکند و بر آشیانه بلندش روز وروزگار را دستی نیست

عشق لذت جستن است و دوست داشتن پناه جستن

عشق اسارت در دام غریزه است و دوست داشتن آزادی از جبر مزاج

چه بسیارند کسانی که همیشه حرف میزنند بی آنکه چیزی بگویند. چه کمند کسانی که حرفی نمیزنند ولی بسیار میگویند

عشق همواره تشنه اخلاص است

زنده بودن را به بیداری بگذرانیم که سالها به اجبار خواهیم خفت

نه من هرگز نمینالم .میخواهم فریاد کنم .اگر نتوانستم سکوت میکنم خاموش بودن بهتر از نالیدن است

خدایا رحمتی کن تا ایمان برایم نان و نام نیاورد

وقتی عشق فرمان میدهد محال سر تسلیم فرود می آورد