وقتی کسی به شما پیشنهاد می دهد و یا احساس می کنید در آغاز شورع یک رابطه قرار گرفید که پای احساساتتان در میان است، دچار تردید می شوید، احساس می کنید که نباید این اتفاق می افتاده و نمی دانید که باید چه کار کنید، از طرفی احساستان می گوید که به ندای قلب توجه کن و از طرفی عقلتان شما را از این احساسات می ترساند.
در این حالت باید چه کرد؟ باید به کدام گوش کرد؟
عشق، نيرويي است که فراتر و باشکوهتر از هر نيروي ديگري زندگي انسان را تحت تاثير قرار ميدهد. عشق ناديدني است و نميتوان آن را ديد يا اندازه گرفت اما آنقدر نيرومند است که ميتواند در يک لحظه انسان را دگرگون كند و به او لذتي دهد که هيچ جايگزين ديگري براي آن وجود نداشته باشد.
برخی پژوهش ها نشان داده که روابط عاشقانه با تقويت سيستم ايمني بدن ميتواند باعث شود افراد کمتر به بيماريهاي جسمي و روانشناختي مبتلا شوند. محققان به اين نتيجه رسيدهاند ميزان مرگومير در افرادي که روابط عاشقانه مطلوب و پايدار دارند، در مقايسه با افرادي که چنين روابطي ندارند، كمتر است. همچنين پژوهشها نشان دادهاند قسمتي از مغز که باعث کنترل درد ميشود، در افراد عاشق، فعالتر است. در بررسيهاي ديگري که در مورد عشق و صميميت انجام شد، يافتههاي جالب ديگري به دست آمد مثلا اينكه قدرت روابط عاشقانه به اندازهاي است که ميتواند باعث شود زخمها سريعتر بهبود يابند. در تعاريف روانشناختي، مفهوم صميميت نيز که به معناي احساس نياز براي برقراري روابط نزديک با کسي است که عاشقش هستيم، ميتواند با ايجاد هيجانهاي مثبت خوشحالي و شور و شعف همراه شود که نتيجه آن به غير از حس لذت، رشد شخصيتي است ولي متاسفانه برخي افراد از برقراري روابط نزديک و صميمانه با همسالان، دوستان، خانواده يا حتي برقراري رابطه عاشقانه با همسر خود دوري ميکنند. گاهي پرهيز از روابط صميمي و نزديکشدن به ديگران به دليل آن است که فرد اينگونه روابط را پرمخاطره ميپندارد و نگران تعهدات و قيدوبندهاي مربوط به روابط بينفردي است. چنين افرادي صميميت را مغاير آزادي شخصي ميدانند و به همين دليل سعي ميكنند به ديگران نزديك نشوند. برخي افراد نيز همواره نگران هستند که حقوقشان در روابط بين فردي پايمال شود. آنها فكر ميكنند نزديکشدن به ديگران، يعني ناديدهانگاشتن خود. اين افراد از صميميت پرهيز ميکنند تا دچار چنين مشکلي نشوند. بسياري از مردم هم مدام نگران هستند که ديگران آنها را تاييد نكنند و چنانچه مورد قضاوت و انتقاد دوستان خود قراربگيرند، بهشدت نگران و مضطرب ميشوند. آنها به همين دليل خود را از ديگران دور نگه ميدارند و کمتر وارد گفتوگو و بحثها ميشوند تا کمتر مورد داوري قرار بگيرند.
برخي از شايعترين مشکلات مربوط به عشق و صميميت که ممکن است شما هم با آن درگير باشيد، عبارتند از:
- اعتمادنكردن به جنس مخالف به دليل خاطرات و تجربههاي ناخوشايند از روابط قبلي
- داشتن احساس يكطرفه به فردي كه علاقهاي متقابل ندارد و اصرار يا التماس به او براي برقرارماندن رابطه
- پرهيز از برقراري روابط عاطفي بهدليل احساس «دوستداشتني نبودن» يا طرز تفکر «سزاوار و شايسته دريافت عشق نبودن»
- نرفتن به سمت روابط عاطفي به علت ترس از دست دادن رابطه و شكست عاطفي
- افکار منفي درباره عشق و روابط مانند «عشق هميشه دل آدم را ميشکند»، «مردها فقط دنبال يک چيز هستند» و «مسووليت حفظ روابط عاطفي فقط با زنهاست»
- برعهده نگرفتن مسووليت جبران کمبودها در رابطه و نداشتن تعهد براي حفظ و نگهداري يك رابطه سالم و كامدهنده
- غيرمنطقي و بالابودن توقعات و انتظارات در يک رابطه و آسيبزدن به طرف مقابل با اين توقعات
- فراموش كردن خود در يک رابطه صميمانه بهدليل عشق شديد و گذشت و ايثار بيش از حد
- برقراري رابطهاي ديگر با وجود داشتن يک رابطه عاطفي خوب به دليل نداشتن توانايي وفاداربودن
- برقراري روابط عشقي فقط برپايه احساسات و بدون دخالت منطق، با کساني که مناسب نيستند مانند افراد متأهل يا با کساني با فاصله سني بسيار زياد، (دوستداشتن با برقراري روابط عشقي متفاوت است).
- بيتفاوتي احساسي به طرف مقابل و باقيماندن در رابطهاي که بيشتر شبيه «جدايي» است تا «ارتباط»
- شکست عشقي
- بدرفتاري احساسي از جانب طرف مقابل (سرزنش و تحقير و انتقاد مداوم يا تهديد به جدايي) و انجام ندادن هيچ اقدامي براي پيشگيري از بدرفتاري بهدليل ترس از دستدادن