بچه بودم بابام یه ماشین تازه خریده بود
با پدربزرگم اینا رفته بودیم شمال
پدربزرگم داشت راجع به ماشین و نرم بودن فرمونش و ...اینا از بابام میپرسید
عصری که همه خوابیدن من سوییچ و برداشتم و....ماشین هم خیلی بد پارک بود تو سراشیبی ...خلاصه خدارحم کرد تونستم ماشین و نگه دارم عقب نره ولی رفتم جلو ماشین خورد به در و ...جلوش یکم داغون شد
منم اومدم توخونه سوییچ و گذاشتم سرجاش
بعدا بابام دید فکر کرد کار پدربزرگمه
هنوز هم نمیدونن