۱۶:۰۹ ۱۳۹۴/۱/۱۵
مریم-شدو ستاره ⋆⋆|2352 |2147 پست
هزاران شب است امتحان میشوم؛ جوابی به این امتحانم دهید
قفس جای من نیست باور کنید؛ رهایم کنید آسمانم دهید
اناری تَرَک خورده در چشم من؛ جهان در نگاهم شده غرق خون
و بغضی گرفته گلوی مرا برای سرودن زبانم دهید
"مترسک" ترین مردِ جالیزیام؛ درونِ سرم کاه و رویش کلاه!
ولی مُشتِ پُر دارم از سنگ و آه! کلاغانِ ده را نشانم دهید!
کلاغانِ بی چشم و رو قصدشان در آوردنِ چشم و چال من است!
بله! چَشم! توی هدف میزنم؛ فقط چند لحظه امانم دهید...!
برادرترین ناتنیهای من! تنِ مُردهام نوشِ جانِ شما!
ولی بی پدرها! به دستِ پدر دو تکّه ازین استخوانم دهید
به شب شک ندارم پُر از رفتنم؛ شتر بر درِ خانه خوابیده است
شدم شربتِ سینهای سوخته؛ فقط قبلِ مصرف تکانم دهید!
امید صباغ نو