خانه
155K

النا: موهبت الهی (خاطرات و عکسهای النا)

  • ۰۰:۳۸   ۱۳۹۲/۴/۱۶
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|15007 |7040 پست
    همیشه حسرت اینو داشتم که النا رو یه آتلیه ببرم ....اما از اونجاییکه عکس گرفتن رو دوست نداره همه بهم گفتن وایسا بزرگتر شه . الان زوده ...

    خلاصه یه روز مونده بودم چیکار کنم و دیدم النا هم سرحاله برش داشتم و بردمش عکاسی
    من سرخوش فکر کردم دخترم خانومه .......چهار دست لباسم بردم که این پیرهنو در بیارم اون یکی رو تنش کنم
    آما........
    اولش عکاسشون گفت :خانم بذار 10 دقیقه تو آتلیه بگرده بعدا که با محیط آشنا شد میام ...
    10 دقیقه گذشت و النا گفت :الهه بیم (بریم ) بابای (برا عکاسه بای بای میکرد)
    دوباره آوردیمش تو و هزاااااااااااااارجینگولک بازی در آوردیم ،مگه میشد ....دوقو دوقلو اشک میریخت ...چشمها و بینی اش مثل تربچه قرمز شده بود
    دوباره 5 دقیقه مهلت دادیم و از قسمت آتلیه اش بیرون اومدیم ....3 تا عکاس اون آتلیه هرکدوم 5-6 تا عکس گرفتن ولی آخرهم بالاجبار یه دونه از عکسا رو انتخاب کردم

    خداییش بچه رو حال کردین
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان