تیر 90
منت کشی از نوع النایی
امروز همت مضاعف . کار مضاعف کردم تا شاید بتونم یادت بدم جیشت رو بگی
اما فقط یه بار موفق شدم .
بعد از نهار بردمت روی صندلی وکلی باهات بازی کردم اما توفیقی حاصل نشد ...لذا غمگین و افسرده آوردمت بیرون
دو دقیقه بعد
النا: ماما جیش کرد
می خواستم سرم رو بکوبم به دیوار همچین که بی مامان بشی
شروع کردم به غر غر کردن: مگه من الان نبرده بودمت ...مگه نگفتم بگو....مامان چرا گوش نمی دی و.....
فقط گوش میکردی و زیر چشمی نگاهم میکردی
بردم شستمت و رفتم داخل دستشویی و در رو بستم تا شورت آموزشی ات رو بشورم....
آب رو که باز کردم دیدم در میزنی و میگی: مامان ....ماما جون
من : چیه مامان
تو : هر چه مخای آب بازی کن ( جایزه شستنش و از دلم در آوردن آب بازی بود)
الهی فدات شم که از بس آب بازی دوست داری رشوه ات هم آب بازیه