مثل خیلی از بچه ها که یک شخصیت خیالی دارن که همیشه کارهای بد انجام میده، النا هم کیارش رو داره.. یه پسر کوچولو که همش کارای بد میکنه ..غذا نمی خوره، یادش میره سلام کنه و.....
قبل از عید مشغول انجام فریضه خانه تکانی بودم .... من تمیز میکردم و النا در عرض دو ثانیه مثل روز اولش میکرد..
.
چند ماه پیش تلویزیون و میزش و... رو عوض کردیم و چون یوسف وقت نداشت تلویزیون قدیمی رو ببره سمساری گوشه اتاق خواب خودمون گذاشته بودم تا سر فرصت ببردش.. تمام دیوارهای اتاق رو شستم و به دیوار پشت میز تلویزیون رسیدم ..چون زورم نمیرسید تلویزیون رو جابجا کنم از یوسف خواستم و اونم تلویزیون رو روی تخت گذاشت ... دیوار رو شستم و وسایل رو جابجا کردم اما تلویزیون روی تخت موند تا یوسف از سر کار بیاد .. توی پذیرایی بودم که صدای خورد شدن اومد ... گفتم حتما النا طبقه شیشه ای ویترینش رو کشیده و اون خورد شده ، سراسیمه رفتم و دیدم تو اتاقش خبری نیست ...خبرها تو اتاق خواب خودمون بود..
تلویزیون کف زمین افتاده بود و خورد شده بود ...
به النا میگم :چی شده ؟ خرابکار چیکار کردی؟؟؟
النا ( در حالیکه به پشت رو تخت خوابیده و دو تا پاهاش رو توی سینه اش جمع میکنه...مثل اینکه بخای خوابیده چیزی رو با پاهات پرت کنی)
میگه : هیچی مامان تی وی رو هوشتی کردم ( هوشتی صدای افتادن تی وی بود)
خیلی دعواش کردم ... تلویزیون روشن میشه اما کاور پشتش شکسته و هر جا هم زنگ میزنیم دیگه گیر نمیاد ...
اوایل النا میگفت خودم تی وی رو هوشتی کردم ..
اما الان میگه: مامان ببین کیارش چقدر بچه بدیه!! تی وی رو میشکنه !!! آخه کیارش این کارا زشته !!! تو بزرگ شدی
و من میمونم که چی بهش بگم